پیغام ما روشن است و به مردم روشنایی می بخشد

۱۳۹۲ اردیبهشت ۳۱, سه‌شنبه

بازداشت یکی از رهبران کلیسای جماعت ربانی تهران در حین مراسم دعا

 

.کشیش "روبرت آسریان" از رهبران شورای کلیسای جماعت
 ربانی در تهران، حین اجرای مراسم دعا توسط نیروهای
امنیتی و لباس شخصی رژیم جمهوری اسلامی بازداشت شد.
به گزارش "محبت نیوز"، در ادامه فشارهای حکومت مذهبی جمهوری اسلامی و در راستای محدودیت هرچه بیشتر مسیحیان، صبح روز سه شنبه 31 اردیبهشت (برابر با 21 می 2013) ، ماموران امنیتی لباس شخصی به قصد دستگیری کشیش "روبرت آسریان" یکی از رهبران کلیسای جماعت ربانی تهران، به منزل وی هجوم برده ولی وی را در منزل نیافتند .
پس از آن ماموران امنیتی با مراجعه به کلیسای جماعت ربانی مرکز واقع در اول خیابان طالقانی در تهران کشیش" روبرت آسریان " را که درحین اجرای مراسم دعا بوده بازداشت و با خود به مکان نامعلومی بردند.
بر اساس این گزارش، ماموران همچنین منزل این کشیش مسیحی را نیز مورد بازرسی و تفتیش قرار دادند که برخی از وسایل شخصی از جمله کامپیوتر و برخی از کتب الهیات مسیحی ایشان را نیز ضبط و با خود بردند .
پس از بازداشت " روبرت آسریان" جلسات هفتگی دعا که در روزهای سه شنبه هر هفته از ساعت 17:30 تا 19:30 در این کلیسا انجام می شد تعطیل اعلام شد. بر اساس گفته یکی از مسیحیان در گفتگو با محبت نیوز، وی که روز سه شنبه عصر برای حضور در این مراسم هفتگی به کلیسا مراجعه کرده بود با درهای بسته مواجه گردید و به وی گفته شده که تا اطلاع ثانوی مراسم دعا تشکیل نخواهد شد.
دکتر" روبرت آسریان" روانشناس، مولف و مترجم از مسیحیان ارامنه ساکن تهران است ، وی یکی از رهبران شورای کلیسای جماعت ربانی و سالهاست که در تدریس و مدیریت آموزشگاه کتابمقدس در کلیسای فارسی زبان جماعت ربانی در تهران به خدمت مشغول است. از ایشان نیز تاکنون کتابهای ارزشمندی در حوزه الهیات مسیحی ترجمه و توسط ناشران داخلی چاپ و منتشر شده است .
کلیسای جماعت ربانی مرکز در تهران مدتی است که تحت فشارهای امنیتی برای تعطیلی جلسات خود قرار گرفته است. در همین ارتباط کمیته ماده 18 احتمال تعطیلی کامل کلیسا را تا آخر خرداد ماه بسیار جدی دانست.
 در این راستا اعضای کلیسای جماعت ربانی دعوت شده‌اند تا در جلسه روز یکشنبه آینده ، حضور یافته و از تصمیم نهایی شورای کلیساهای جماعت ربانی مطلع گردند و بر اساس اخبار منتشره، افزایش تهدیدات و فشارهای مسئولان امنیتی بر اعضا و رهبران کلیسا، عامل این تصمیم‌گیری عنوان شده است.
مدت‌ها است کلیساهای جماعت ربانی مرکز و دیگر کلیساهای وابسته به آن تحت فشار نهادهای امنیتی قرار گرفته تا از برگزاری جلسات به زبان فارسی خودداری کند و ادامه فعالیت آن را مشروط به ارائه خدمات تنها به زبان ارمنی کرده‌اند.
سال‌ها است وزارتخانه های اطلاعات و ارشاد اسلامی به طرق گوناگون کلیه فعالیتها، مراسمات مذهبی و اجتماعات مسیحیان در داخل کلیساها را به اشكال علنی و غیر علنی در حاکمیت اسلامی تحت نظر قرار داده اند. همچنین ماموران امنیتی برای جلوگیری از جلسات كلیسائی و آموزشی به زبان فارسی رهبران کلیساها را مجبور به معرفی اعضاء و ارائه لیست شركت كنندگان در جلسات کرده اند.
تعقیب ، آزار ، ارعاب و بازداشت غیر قانونی مسیحیان بویژه نوکیشان مسیحی فارسی زبان  ایران در نظام جمهوری اسلامی سالیان است که بدون رعایت موازین قانونی توسط ماموران رسمی و غیر رسمی حاکمیت در حال انجام می باشد و بارها موجب اعتراض نهادهای دینی و حقوق بشری جهان قرار گرفته است


وضعیت حاد جسمی " بهنام ایرانی" از دگر اندیشان مذهبی در زندان


behnam-irani-250xبهنام ایرانی از دگر اندیشان مذهبی ( غیر تثلیثی ) است که
 از بیماریهای حاد جسمی رنج می برد از جمله بیماری ک
ه شرایط او را حاد کرده است و از درد شدید آن رنج می برد
 بیماری التهاب شدید پوستی است که عوارض آن به شکل
التهاب شدید وخارش پوست می باشد.
به گزارش « محبت نیوز» و بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر، بهنام ایرانی در شرایط حادجسمی بسر می برد اما بازجویان وزارت اطلاعات مانع درمان وی هستند.
 از جمله بیماری که شرایط این زندانی عقیدتی را حاد کرده است و از درد شدید آن رنج می برد بیماری التهاب شدید پوستی است که عوارض آن به شکل التهاب شدید وخارش پوست می باشد علائم آن بر صورت،دست و گردن وی عیان است. وی ناچار است که برای کاهش دادن مقطعی درد چند بار در روز با آب سرد استحمام نماید .
یکی از عوامل اصلی تشدید این التهاب حساسیت به نور آفتاب می باشد و او نباید در معرض مستقیم نور آفتاب قرار گیرد.اما یکی از شیوه های زندانبانان ولی فقیه برای تحت فشار قرار دادن زندانیان آنها را در زمانی که تابش نور آفتاب شدید می باشد وادار می کنند که در محوطه زندان قرار گیرند.
بهنام ایرانی که همفکرانش از وی به عنوان کشیش یاد می کنند  مدتها است که از این بیماری رنج می برد و بارها به بهداری زندان مراجعه کرده است اما به او گفته شده است که می بایست در خارج از زندان توسط پزشک متخصص مورد درمان قرار گیرد ولی بازجویان وزارت اطلاعات مانع درمان وی در بیرون از زندان هستند.
این گزارش می افزاید از طرفی دیگر از روز گذشته تلویزیونهای که زندانیان از فروشگاه زندان با مبالغ بسیار زیادی خریداری کرده بودند با یورش زندانبانان ولی فقیه مصادره شده است .
"بهنام ایرانی" که به گفته خود در سال ۱۳۷۷ توسط مرکز میسیونری ... (هوک ) در زوریخ سویس به عنوان کشیش منسوب شده ، وی تاکنون بارها توسط ماموران امنیتی در ایران بازداشت شده است. بهنام ایرانی همچنین از اعضا گروهی با نام ( کلیسای ایران ) می باشد.این گروه هیچ ارتباطی با كلیساهای ساختمانی و رسمی ایران ندارد.
وی چندی پیش نیز نامه ایی را جهت ارسال به کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد و دیگر سازمانهای مرتبط در حوزه حقوق بشر نوشته و از شرایط فعلی خود در زندان خبر داده است .

گزارشی تازه از 'سرکوب آزادی های مذهبی در ایران'


جان کری: این گزارش مشکل جهانی تبعیض و خشونت علیه گروه های دینی را بیان می کند
گزارش سالانه وزارت امور خارجه آمریکا در مورد وضع آزادی دینی در جهان، ایران را به نقض سیستماتیک آزادی اقلیت های مذهبی متهم کرده است.
این گزارش همچنین از رشد "یهودی ستیزی" در جهان به ویژه در اظهارات رسمی مقام های ونزوئلا، مصر و ایران ابراز نگرانی می کند.
تبعیض علیه شیعیان در عربستان سعودی و پاکستان و نیز خشونت علیه اقلیت مسلمان در برمه از موارد دیگر مندرج در این سند است.
جان کری، وزیر امور خارجه ایالات متحده، روز دوشنبه در یک نشست خبری در واشنگتن گفت: "این گزارش مشکل جهانی تبعیض و خشونت علیه گروه های دینی را بیان می کند، از جمله علیه بهائیان، بودایی ها، هندوها، یهودیان، مسلمانان و سیک ها."
او افزود: "آزادی دینی ساخته آمریکا نیست، بلکه یک ارزش جهانیست، در قانون اساسی ما مندرج است و در قلب هر انسانی جای دارد. آزادی اعتقاد، اجرای فرائض دینی، معتقد بودن یا نبودن، یا تغییر دین حقیست که هر انسان از بدو تولد از آن برخوردار است."
"فضای ارعاب آمیز"
در این گزارش، دولت ایران در کنار چین، برمه، کره شمالی و عربستان سعودی از جمله دولت هایی معرفی شده است که آزادی دینی شهروندان را زیر پا می گذارد.
تهیه کنندگان گزارش نوشته اند: "شعارها و اقدامات دولت ایران فضایی ارعاب آمیز علیه تقریبا تمام اعضای گروه های مذهبی غیر شیعی پدید آورده است، به خصوص علیه بهائیان و همین طور علیه مسلمانان سنی، صوفی ها، مسیحیان تبشیری، یهودیان و گروه های شیعی که با اعتقادات دینی دولت موافق نیستند."
دولت ایران هنوز به این اتهام واکنش نشان نداده است، اما مقام های ایرانی در گذشته بارها گفته اند که در جمهوری اسلامی حقوق اقلیت های مذهبی رعایت می شود و اشخاص به علت اصول اعتقادی تحت پیگرد قرار نمی گیرند.
سعید عابدینی، کشیش ایرانی - آمریکایی محبوس در ایران
وزارت امور خارجه آمریکا در گزارش خود از دستگیری صدها نوکیش مسیحی ایرانی طی سال گذشته خبر داده است.
در این گزارش آمده است: "مسلمانانی که به مسیحیت می گروند با آزار و اذیت، بازداشت و حبس رو به رو هستند. بسیاری از بازداشت ها در یورش پلیس به اجتماعات مذهبی آنها انجام شده که طی آن اموال مذهبی نیز ضبط شده است."
محمدرضا مدبر، فعال مسیحی و کشیش کلیسا در اروپا، به بی بی سی فارسی می گوید که بسیاری از دستگیرشدگان مایل نیستند که درباره آنها اطلاع رسانی شود چرا که از سنگین تر شدن پرونده قضایی خود هراس دارند.
آقای مدبر گفت: "بعضی از مسیحیان بیرون از ایران، از طریق تلفن، ایمیل یا واسطه تهدید می شوند، حتی خانواده ها و اقوامشان در ایران تهدید می شوند."
بهنام ایرانی و فرشید فتحی از جمله کشیشان محبوس هستند که در این گزارش به آنها اشاره شده است، همین طور، سعید عابدینی، کشیش ایرانی-آمریکایی که سال گذشته به هشت سال حبس تعزیری محکوم شد و وزیر امور خارجه آمریکا رسما خواهان آزادی وی است.
"فشار بر دراویش"
هفت سرپرست ارشد جامعه بهائیان پنج سال است در حبس بسر می برند
موضوع دیگر تهیه کنندگان گزارش وزارت امور خارجه آمریکا، صوفی ها و دراویش هستند. بنا بر گزارش ها، دست کم ۱۵ درویش گنابادی هم اکنون در ایران محبوسند.
در گزارش وزارت امور خارجه آمریکا آمده است: "دولت ایران سرکوب جوامع صوفی و فرائض مذهبی آنها را افزایش داده است. سازمان های اطلاعاتی - امنیتی آزار و اذیت و ارعاب رهبران صوفی ها را بیشتر کرده اند."
مصطفی آزمایش، سخنگوی دراویش گنابادی به بی بی سی فارسی می گوید که بازداشت یا احضار قضایی هم کیشان او ادامه دارد.
او گفت: "هفت درویش در بند ۳۵۰ اوین داریم که قبلا در بند ۲۰۹ بودند. چهار درویش قبلا در بند ۳۵۰ بودند که این هفت نفر به آنها ملحق شدند... دو نفر درویش در زندان عادل آباد شیراز داریم که ۹۱ روز اعتصاب غذا کرده بودند."
آقای آزمایش افزود:"یک حلقه هایی درست کرده اند به نام حلقه های صالحین در قم که کار این ها درست کردن مبلغ است. این مبلغ ها به شهرهای مختلف روستاها، دهستان ها و استان های دور دست می روند....می گویند که این دراویش یک فرقه ضاله هستند، بر علیه اسلام هستند و این ها باید برچیده شوند چرا که سلامت جامعه را تهدید می کنند."
در گزارشی که روز دوشنبه در واشنگتن منتشر شد به طور مفصل به وضع بهائیان نیز پرداخته شده است، جامعه اقلیتی که بنا بر گزارش ها، حدود ۱۱۶ نفر از اعضایش زندانی هستند.
هفت سرپرست ارشد جامعه بهائیان پنج سال است در حبس بسر می برند.
فریبا کمال آبادی، جمال الدین خانجانی، عفیف نعیمی، سعید رضایی، بهروز توکلی، وحید تیزفهم و مهوش ثابت هر یک به ۲۰ سال حبس محکوم شده اند.
جاسوسی، اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام اتهامات این افراد است که آن را بی اساس می دانند.
در گزارش وزارت خارجه آمریکا به "مشکلات تحصیلی" جوانان بهائی در دانشگاه ها اشاره شده است.
بنا بر این گزارش: "هرچند موضع رسمی دولت این است که بهائیان در صورتی که خودشان را معرفی نکنند می توانند وارد دانشگاه شوند، دانشگاه های دولتی و غیردولتی به ممانعت از پذیرش بهائیان و اخراج دانشجویان بهایی ادامه داده اند که نشان می دهد سیاست تلویحی جلوگیری از تحصیلات عالیه بهائیان به قوت خود باقی است."
بر اساس قوانین آمریکا، وزارت امور خارجه هر سال باید این گزارش را تدوین و به اعضای کنگره ارائه کند.

وزیر امور خارجه ایالات متحده با استناد به این سند، تاکید کرد که ترویج آزادی دینی در جهان یکی از اولویت های مهم سیاست خارجی دولت باراک اوباماست.

'نقض سیستماتیک آزادی دینی در ایران' + شنیداری

 
د.ر این گزارش به آزار و تهدید اعضای خانواده یا دوستان و
 نزدیکان دیگرباورمندان نیز اشاره شده است. از جمله نام‌هایی
که به آنها اشاره شده سعید عابدینی، فرشید فتحی و بهنام
ایرانی است که در حال حاضر به خاطر اعتقاداتشان در زندان به سر
 می‌برد.
« محبت نیوز» - حکومت ایران در گزارش سالانه وزارت امور خارجه آمریکا در مورد وضعیت آزادی دینی در جهان، به نقض سیستماتیک آزادی اقلیت‌های مذهبی متهم شده است.
به گزارش رادیو فردا، در تازه‌ترین گزارش سالیانه «آزادی مذاهب در جهان» که وزارت خارجه آمریکا منتشر می‌کند، ایران به مواردی مانند «زیرپا گذاشتن پی‌درپی آزادی‌های اقلیت‌های مذهبی»، «بازداشت و آزار باورمندان و نوکیشان مذاهب و دین‌های گوناگون» و «ایجاد فضای ترس و هراس» متهم شده است.
در این گزارش به آزار و تهدید اعضای خانواده یا دوستان و نزدیکان دیگرباورمندان نیز اشاره شده است. از جمله نام‌هایی که به آنها اشاره شده سعید عابدینی، نوکیش مسیحی ایرانی-آمریکایی است که در زندان به سر می‌برد. مورد دیگر، حکم ۲۰ سال زندان برای هفت رهبر بهایی ایرانی‌ست که بدون تغییری همچنان در حال اجراست. بهنام ایرانی و فرشید فتحی، از دیگر افرادی هستند که تا لحظه تنظیم این گزارش به آنها اشاره شده است .
بر همین اساس نیز خبرنگار بی بی سی در واشنگتن در این باره گزارشی تهیه کرده که در برنامه رادیویی سه‌شنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ پخش شد.

فائزه هاشمی پس از آزادی از دو زندانی زن مسیحی خبر داد

 
امروزه .در بسیاری از زندان‌های جمهوری اسلامی ده‌ها تن از
زندانیان عقیدتی و سیاسی بی‌آنکه نامی از آنها درجایی  منتشر شده
 باشد، گمنام پشت میله‌های زندان روزگار می‌گذرانند.
به گزارش سرویس تحریریه « محبت نیوز» - بهار از روزنامه‌های نزدیک به اصلاح‌طلبان ایران در شماره روز سه شنبه (20 فروردین) گفت‌وگویی را با فائزه هاشمی، دختر هاشمی رفسنجانی داشته که نخستین مصاحبه او پس از آزادی از زندان اوین بود.
فائزه هاشمی، که سابقه نمایندگی مجلس شورای اسلامی را در کارنامه خود دارد و پس از طی شش ماه زندان روز 28 اسفند 1391ماه آزاد شد در بخشی از مصاحبه خود درخصوص گرايش‌های فکری و سياسی همبندانش در زندان اوين گفت : " با تعدادی از خانم‌های بهايی، تعدادی از سازمان مجاهدين، دو خانم مسيحی، دو نفر از گروه مادران عزادار پارک لاله، تعدادی از فعالان سبز، خبرنگار و يک خانم عراقی و چند نفری هم لاييک و چپ در زندان اوين، هم بند بودم».
وی در سخنانش از آنان به عنوان انسان‌های بزرگی نام برده که در جريان گذراندن دوره شش ماه زندان با آن‌ها آشنا شده است.
خانم فائزه هاشمی رفسنجانی فرزند آیت الله هاشمی رفسنجانی، پیشتر از سوی شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی تهران به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به شش ماه حبس محکوم شده بود.
اگرچه امروزه در بسیاری از زندان‌های جمهوری اسلامی ده‌ها تن از زندان عقیدتی و سیاسی بی‌آنکه نامی از آنها درجایی منتشر شده باشد، گمنام پشت میله‌های زندان روزگار می‌گذرانند، اما روایت فائزه از گرایشات زندانیان و اشاره وی به دو خانم مسیحی گمانه زنی در خصوص اینکه این دو زندانی خانم‌ها «میترا زحمتی» و «مریم جلیلی» که همچنان در زندان اوین بسر می برند را بیشتر کرده است.
اگرچه در این خصوص از این دو نوکیش مسیحی دربند بدلیل محدودیت ها و عدم گردش آزاد خبر و همچنین تهدید خانوادههای زندانیان از سوی نیروی های امنیتی خبرهای دقیقی تاکنون منتشر نشده، اما « محبت نیوز» بر اساس گزارشات دریافتی از منابع خبری خود اخباری از این هموطنان مسیحی در دی ماه 1390 منتشر کرد .
همچنین بر این اساس سایت‌های فعال در زمینه حقوق بشر در ایران نیز، طی خبری دستگیری و زندان ی شدن این دو نوکیش مسیحی را تائید کردند.
«مریم جلیلی و میترا زحمتی » در تابستان سال 1390 توسط ماموران امنیتی بازداشت و سپس این دو از سوی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی به اتهام بشارت آئین مسیحیت در بین مسلمانان و «عضویت در گروه غیرقانونی» ! هر کدام به دو سال و شش ماه زندان محکوم شدند که همچنان در زندان اوین در حال سپری کردن دوران محکومیت خود هستند.
در همین ارتباط گزارش شده که خانمها «مریم جلیلی و میترا زحمتی » از تابستان سال 1390 ، مدت سه ماه را در بند عمومی زنان زندان اوین گذراندند. این دو همچنین چندین ماه را نیز هم در بند ۲۰۹ زندان اوین و سپس به بند عمومی منتقل شدند، که فائزه هاشمی با ایشان هم بند می شود.

۱۳۹۲ اردیبهشت ۳۰, دوشنبه

رفتار ایران با اقلیت های دینی بدتر شده است

 
.
گزارش سال ۲۰۱۳ وزارت امور خارجه آمریکا پیرامون شرایط آزادی مذهبی در کشورهای گوناگون، مسیحیان
برخی کشورها را هدف تبعیض گسترده اجتماعی می خواند.
وزارت خارجه آمریکا در گزارش سالانه خود درباره آزادی مذهبی در جهان، روند رو به کاهش آزادی مذهبی در بسیاری از نقاط جهان را "نگران کننده" خوانده است.
به گزارش « محبت نیوز» به نقل از رادیو صدای امریکا، وزارت امور خارجه طی گزارش سالانه خود پیرامون آزادی مذهبی که روز دوشنبه آن را منتشر کرده، گفته است که مسئولان دولتی بسیاری از کشورهای جهان از مجازات مصونند و به رغم تضییع حقوق مذهبی شهروندان کشورهایشان و محدود کردن اقلیتهای دینی، خود مورد بازخواست یا محاکمه قرار نمی گیرند.
جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا، در این خصوص گفت که آزادی دینی حق مسلم هر انسانی است که اغلب ضایع می شود.
وی افزود که وزارتخانه متبوعش دریافته که یهودی ستیزی اخیرن بیش از سابق برانگیخته شده و در این راستا یکی از معاونان خود را به بررسی سبب و پیشگیری از ادامه این روند فزاینده گمارده است.
گزارش امسال وزارت خارجه آمریکا پیرامون آزادی مذهبی در جهان حاکی از آن است که در سه کشور جهان، حقوق اقلیت های دینی بیش از همه پایمال می شود. این سه کشور؛ ایران، مصر و ونزوئلا هستند.
در این گزارش از چند کشور دیگر نیز به عنوان کشورهایی یاد شده که در آنها پی گرد قانونی توهین به مقدسات و صدور احکام ارتداد، به گونه ای تبعیض آمیز انجام می شود.
ایران و مصر در میان این کشورها هستند و دیگر کشورهای این فهرست نیز عربستان سعودی، لیبی، تونس، و اریتره هستند.
گزارش سال ۲۰۱۳ وزارت امور خارجه آمریکا پیرامون شرایط آزادی مذهبی در کشورهای گوناگون، مسیحیان برخی کشورها را هدف تبعیض گسترده اجتماعی می خواند و به ضایع شدن حقوق مسلمانان نیز اشاره می کند، به ویژه اگر مسلمانان در کشوری شهروند خارجی تلقی شوند.
دو سال پیش وزارت خارجه آمریکا وضعیت اقلیت های دینی را در ۸ کشور جهان نگران کننده خواند. این کشورها ایران، برمه، چین، اریتره، عربستان سعودی، کره شمالی، سودان و ازبکستان بودند.
گزارش تازه آزادی مذهبی وزارت خارجه حاکی از آن است که در ۶ کشور از این ۸ کشور، شرایط زندگی اقلیت های دینی نسبت به زمان تدوین گزارش پیشین توفیری نکرده، و در دو کشور نیز شرایط برای اقلیت های مذهبی نسبت به گذشته حتی بدتر شده است. این دو کشور، ایران و چین هستند که شیوه رفتار دولت هایشان با اقلیت های مذهبی طی سال گذشته میلادی(سال ۲۰۱۲) بدتر از دو سال پیش بوده است.

۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۴, سه‌شنبه

یوحنا باب ۱۱ آیه ۲۵ تا ۲۶

عیسی‌بدو گفت‌: “من‌ قیامت‌ و حیات‌ هستم‌. هر که‌ به‌ من‌ ایمان‌ آورد،

 اگر مرده‌ باشد، زنده‌ گردد. و هر که‌ زنده‌ بود و به‌ من‌ ایمان‌ آورد، تا

به‌ ابد نخواهد مرد. ”

(یوحنا باب ۱۱ آیه ۲۵ تا ۲۶)

۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۳, دوشنبه

ایران زندانی بزرگ برای اقلیت های دینی و مذهبی !

  
 
.
در حالی که حق داشتن اختیار برای انتخاب و اعتقاد به مذهب
 حداقل خواسته هر فردی می‌تواند باشد، نظام جمهوری اسلامی
 از تمام توان و امکانات خود استفاده می‌کند تا با تغییر
 اعتقادات مردمی مقابله کند که نمونه بارز آن را در
 برخوردهای قهرآمیز با نوکیشان مسیحی می‌بینیم.
« سرویس تحریریه محبت نیوز» -- در حالی‌که آزادی مذهبی یکی از عناصر حیاتی جوامع دموکراتیک و با ثبات در هر جای جهان است، رژیم جمهوری اسلامی تلاش بسیاری کرده تا به عنوان یک حکومت اسلامی شیعه، کنترل همۀ جنبه‌های زندگی سیاسی و مدنی، تمامی اندیشه‌ها و اظهارات مذهبی در ایران را تحت کنترل خود درآورد.
حاکمیت کنونی ایران و سران آن اعتقاد دارند که برخی از گروه‌های مذهبی دشمنان کشور هستند، زیرا باورهای مذهبی آنها ممکن است وفاداری به نظام را دچار چالش کنند و به بهانه حفظ امنیت سیاسی، سرکوب فعالیت‌های مذهبی را سرلوحه عناد با ادیان دیگر را قرار داده‌اند.
جمهوری اسلامی ادعا می‌کند بیش از 90 درصد از مردم ایران مسلمان و شیعه هستند، اما تردیدی نیست ایران کشوری متشکل از اقوام و پیروان ادیان و مذاهب مختلف از جمله کلیمیان، مسیحیان و زرتشتیان می‌باشد و در این کشور بهائیان، دراویش و صابئین نیز وجود دارند که این ادیان و مذاهب از طرف نظام نه تنها به رسمیت شناخته نشده، بلکه برای جلوگیری از توسعه آنها از هر شیوه‌ای برای سرکوب پیروان و مبلغانشان استفاده می‌شود.
این در حالی است که در قانون اساسی جمهوری اسلامی، اصول 4، 12، 13 و 14 درباره وضعیت مذهبی و حقوق اقلیت‌های مذهبی شرایطی را مقرر کرده که البته حکومت زیر بار اجرای همان‌ها نیز نمی‌رود و فضایی تهدیدکننده برای مذاهب و پیروان غیرشیعی به ویژه برای بهائیان، دراویش، مسیحیان و یهودیان ایجاد کرده است.
در حالی که حق داشتن اختیار برای انتخاب و اعتقاد به مذهب حداقل خواسته هر فردی می‌تواند باشد، نظام جمهوری اسلامی از تمام توان و امکانات خود استفاده می‌کند تا با تغییر اعتقادات مردمی مقابله کند که نمونه بارز آن را در برخوردهای قهرآمیز با نوکیشان مسیحی می‌بینیم.
دین اسلام در ایران قبل از اینکه یک اعتقاد دینی باشد، یک ارثیه دینی است که از والدین به فرزندان به ارث رسیده و برخی از افرد با رسیدن به بلوغ فکری، این حق را برای خود قائل می‌شوند تا در این زمینه دین اسلام را به چالش کشیده و خود انتخاب‌گر تدین خود باشند، نه دنباله‌رو دین وراثتی.
این قشر از مردم ایران به دلایل مختلف که برای هر فرد قابل احترام است به دین مسیحیت گرویده و خود را از تاروپود اسلام حاکمیتی رهانیده‌‌اند، اما نظام جمهوری اسلامی بر خلاف شعارها و ادعاهای خود این گونه اعمال را شامل مجازات دانسته و با بازداشت و زندانی کردن این نوکیشان سعی در جلوگیری از فراگیر شدن مسیحیت در ایران را دارد.
این در حالی است که بنیانگذار جمهوری اسلامی روح الله خمینی در سال 57 طی مصاحبه‌ای با یک مجله‌ آلمانی اعلام کرده بود: " دین اسلام بیش از هر دین و مسلکی به اقلیت‌های مذهبی آزادی داده است. آنان باید در کشورهای اسلامی از حقوق طبیعی خودشان که خداوند برای همه‌ انسان‌ها قرار داده است بهره‌مند شوند. تمام اقلیت‌های مذهبی در حکومت‌ اسلامی می‌توانند به کلیه‌ فرائض مذهب خود آزادانه عمل کنند و حکومت اسلامی موظف است از حقوق آنان محافظت نماید."
اما امروز به طور واضح مشاهده می کنیم اقلیت‌های مذهبی‌ چه رسمی‌ و چه غیر رسمی‌ امکان تبلیغ و ترویج مذهب خود را نداشته و هرگونه تبلیغی جرم محسوب می شود، علاوه بر آن امکان تشکیل احزاب سیاسی ،روزنامه و یا هفته نامه، کانال تلویزیونی و اجلاس رسمی‌ و عمومی را ندارند و در کتب درسی‌ مدارس نیز هیچگونه درس و یا مطلبی در ارتباط با شناساندن مذاهبی غیر از اسلام وجود ندارد.
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، طبق اصول 13 و 14، ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی، اقلیت‌های دینی شناخته می‌شوند که در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی، بر اساس آیین خود عمل می‌کنند، اما تنها چیزی که به آن توجه نمی‌شود همین آزادی انجام مراسم دینی توسط حاکمیت است و هر روز قید وبندهای جدیدی اعمال می‌شود.
به عنوان مثال وزارت خارجه آمریکا تخمین زده است که بزرگ‌ترین اجتماع غیرمسلمان در ایران را بهائیان تشکیل می‌دهند و صوفی‌ها و دراویش نیز با جمعیتی در حدود دو تا پنج میلیون نفر از آزادی مورد نظرشان برای انجام هرگونه فعالیت‌های مذهبی در ایران محروم هستند.
اما بنیانگذار جمهوری اسلامی در صحیفه اش ذکر کرده است:" تمام اقليت های مذهبی در ايران برای اجرای آداب دينی و اجتماعی خود آزادند و حكومت اسلامی خود را موظف می‌داند تا ازحقوق و امنيت آنان دفاع كند و آنان هم مثل ساير مردم مسلمان ايران ، ايرانی و محترم هستند". ( ج 4، ص 641)

امروزه دستاورد نظام جمهوری اسلامی در خصوص ادیان دیگر در ایران این‌گونه نمود پیدا کرده است؛ ممنوعیت ساخت و ساز کلیساهای ساختمانی؛ دستگیری و زندانی کردن نوکیشان مسیحی و تحت تعقیب قرار دادن متولیان کلیساهای خانگی، ممنوعیت کسب و کار یهودیان، کلیمیان و بهائیان و جلوگیری از ادامه تحصیل آنان در مدارس و دانشگاه‌ها، اخراج اساتید و دانشجویان بهایی از دانشگاه‌ها، اخراج بسیاری از نوکیشان مسیحی از سازمان‌ها و ادارات دولتی، ویران شدن خانقاه‌های دراویش و زندانی شدن آنها، که به جرات می توان گفت سیمای امروز ایران چیزی نیست جز زندانی بزرگ برای اقلیت های دینی و مذهبی.

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۷, سه‌شنبه

تشخیص صدای خدا

یکی از راههایی که خداوند با ما صحبت میکند از طریق فکر های ما و تاثیرات خدا بر افکار ماست
که این باعث بروز سوالاتی در بین ایمانداران میشود و گاهی هم باعث سر در گمی است که آیا این فکر از
خداوند است یا نه؟و چطور میتوان در این مورد مطمئن شد؟
آیا واقعا این را خدا در فکرم گذاشته یا نه فقط افکار انسانی خودم میباشد و من دارم با خودم صحبت میکنم؟
مشکل فقط این نیست کلام خدا میگوید که شیطان هم میتواند با ما صحبت کند.حتی خواندن مطلبی از یک کتاب و یا یک مجله و روزنامه هم میتواند در افکار ما نقش ببندد.
پس واقعا چکار باید کرد؟از کجا و چطوری میتوان صدای خدا را از لابلای صداهای مختلفی که در فکر مان وجود دارد تشخیص داد؟
در بعضی موارد شاید به نظر مهم نیاید که در تصمیمی که میگیریم واقعا اراده خدا پشت آن است یه نه مثلا اینکه بعد از جلسه به کدام رستوران برویم شاید خیلی فکر ما را مشغول نکند اما در موارد مهمتر مثل تصمیم ازدواج یا قبول و یا رد یک پیشنهاد شغلی .تشخیص صدای خدا بسیار مهم و حیاتیست.
کلام خدا در اول یوحنا باب4 آیه 1 چنین میگوید:"ای عزیزان هر روحی را باور مکنید، بلکه آنها را بیازمایید که آیا ازخدا هستند یا نه."
آنها را بیازمایید
کلام خدا به ما میگوید که ما باید بتوانیم صدای خدا را تشخیص و از صداهای دیگر تمیز دهیم.
در اینجا می خواهیم 5 روش تشخیص صدای خدا از غیر خدا را با هم بررسی کنیم.
5 روش که ازطریق آنها بتوانیم تشخیص دهیم که آیا صدایی که در فکر ما طنین انداز شده از خداست یا نه.5 روشی که مانند یک فیلتر عمل میکنند و کاملا به هم ربط دارند و باید با هم بکار برده شوند و نمیشود یکی از آنها را جدا گانه استفاده کرد.
اگر فکرهایی که به ذهنتان خطور میکند در حتی از یکی از این موارد 5 گانه مردود شد باید بدانید که از خدا نبوده و آن را کنار بگذارید.
1- آیا با کلام خدا مطابقت دارد؟
خداوند هیچگاه کلامی در تضاد با کلام مکتوبش به ما نخواهد گفت.
لوقا 33-21:"آسمان و زمین زایل خواهد شد، اما سخنان من هرگز زوال نخواهد یافت."
خداوند هیچگاه چیزی به ما نخواهد گفت که باعث دوری ما از کلامش و یا شکستن آن شود
کلام خدا همیشه یکیست امکان ندارد زمانی چیزی بگویید و در زمانی دیگر چیزی دیگر.کلام خدا ثابت و مستحکم است،اگر در گذشته چیزی گفته در حال و آینده هم همان را خواهد گفت.
پس به این ترتیب دانستن کلام خدا بسیار حیاتیست،جواب خیلی از سوالات ما در کلام داده شده و حتی دیگر لازم نیست بخاطر خیلی از کارها و تصمیمات دوباره دعا کنیم چون خداوند به روشنی به ما جواب داده.پس کلام را بخوانیم سعی کنیم به یاد بسپاریم تا در موقع نیاز خداوند آن را بیاد ما بیاورد.بله خداوند گاهی ازطریق یادآوری آنچه که قبلا به ما گفته با ما سخن میگوید.
2-آیا مرا به شباهت مسیح نزدیکتر میکند؟
فیلیپیان5-2:"همان طرز فکر را داشته باشید که مسیح داشت"
مسیح معیار و استادنداردیست که ما همه چیز را با او میسنجیم، خداوند به روشنی در کلامش میگوید که هدف او برای ما رساندن ما به شباهت کامل مسیح است،نه اینکه ما خدا شویم بلکه انسانهایی خدایی گردیم،برای داشتن شخصیتی ،محبتی،شادی،آرامشی،صبری مسیح گونهو زیاده بر اینها هر قابلیتی که در مسیح یافت میشود.
خدا هیچگاه به چیزی نمیگوید که ما را از این هدف دور کند و یا به جهت مخالفش رهنمون گردد.یکی از عالیترین آیات کتاب مقدس برای تست افکار و صداهایی که در درون ماست را میتوان در کتاب یعقوب باب 3 از آیات14تا17 خواند:"اما اگر در دل خود حسد تلخ و جاه طلبی دارید،به خود مبالید و خلاف حقیقت سخن مگویید.چنین حکمتی از بالا نازل نمیشودبلکه زمینی و نفسانی و شیطانی است.زیرا هر جا حسد و جاه طلبی باشد ، در آنجا آشوب و هرگونه کردار زشت نیز خواهد بود.اما آن حکمت که از بالاست،نخست پاک است،سپس ضلح آمیز و ملایم و نصیحت پذیر،و سرشار از رحمت و ثمرات نیکو،و بری از تبعیض و ریا"
چه فیلترهای روشن و عالی خداوند برای تست افکارمان به ما داده است،برادر و خواهر عزیز هر فکری داریم و هر تصمیمی بخواهیم بگیریم خودمان میدانیم که چه انگیزه ای پشت آن خوابیده و فقط این خود ما هستیم که به راحتی و به کمک این فیلترها میتوانیم پی ببریم که از خداوند است یه از نفس خودمان و دنیا و یا حتی شیطان.
افکاری که از روی حسادت و یا طمع و جاه طلبی باشند از خداوند نیستند .واگر صدایی در درونمان ما را به انجامش تشویق میکنند از خدا نیستند.
 
3-آیا کلیسا و جمع ایمانداران آن را تایید میکنند؟
هنگامی که به مسیح ایمان میاوریم نه فقط رابطه ای جدید با خداوند بلکه با دیگر ایمانداران هم پیدا میکنیم.اسم این رابطه مشارکت و کلیساست.ما عضو یک خانواده الهی میشویم،همانطور که برای عضویت در یک خانواده جسمانی باید در آن متولد شد ما با تولد روحانی جدید عضو یک خانواده میشویم.
خداوند مایل است که ما برای گرفتن تصمیمات مهم و سرنوشت ساز زندگی به تنهایی عمل نکنیم بلکه با برادران و خواهرانی بالغ در امور روحانی مشورت کنیم.کسانی که ایمانی مستجکم و تجربیات خوبی دارند و با کلام هم آشنا هستند.
افسسیان10-3:" تا اکنون از طریق کلیسا حکمت گوناگون خدا بر ریاستها و قدرتهای جایهای آسمانی آشکار شود."
اشتباهیی بزرگ است اگر سعی نکنیم با ایمانداران قوی و پر از روح مشورت نکنیم. اگر این کار را نکنیم ممکن اشتباهاتی را مرتکب شویم که واقعا ضرورتی نداشتند و دیگران میتوانستند با تجاربی که داشتند ما را آگاه کنند.
4-آیا ملزم کننده است یا محکوم کننده؟
«ملزم کننده یعنی متقاعد کننده» افکار ی که ما را ملزم میکنند از خداوندند و افکاری که محکوم میکنند از شریر هستند.ملزم کننده ما را برای تغییر تشویق میکند و آماده توبه میتماید و محکوم کننده باعث نا امیدی و یاس میشود.هنگامی که خداوند ملزم میکند کاملا معلوم است از کدام گناه سخن میگوید مبهم و کلی نیست.روشن است که کدام عمل یا عادت و رفتار باید تغییر کند.
اما محکومیت از شیطان است بسیار کلی و مبهم سخن میگوید معمولا میگویید تو به درد نمیخودی انسانی نالایق و بد هستی .خدا اصلا تو را بکار نمیگیرد و به دردش نمیخوری.اصلا تلاش نکن مسیحی خوبی باشی.
الزامی که از خداوند است به حرکت منتهی میشود و محکومیتی که از شریر است به نا امیدی و رکود.
5-آیا این افکار با آرامشی خداوندی همراه هستند؟
اول قرنتیان33-14:" زیرا خدا،نه خدای بی نظمی ،بلکه خدای آرامش است."
افکاری که از خداوند هستند به ما آرامش و راحتی خیال میدهند.معمولا افکاری که از خودمان و یا از دیگران است آرامش ما را به هم میزنند.بخصوص در موقع گرفتن تصمیمات مهم زندگی اگر فکری از خداوند بیاید با خود آرامش و راحتی میاورد.خداوند ما را به عجله نمیخواند زیر فشار نمیگذارد.تحمیل نمیکند.باعث فشار عصبی نمیشود.خداوند میخواهد ما تصمیم درست بگیریم نه تصمیم سریع.
اگر از افکاری زیر فشار هستید و آرامشتان بهم خورده بدانید از خدا نیست.
کولسیا15-3:" صلح مسیح بر دلهایتان حکمفرما باشد"
اگر فکر میکنید این خداست که با شما صحبت میکند پس باید از آن آرامی بیابید نه اینکه آشفته تان کند.روح خدا آرامش و راحتی خیال میاورد .
 
لینک مقاله:

نگرانی و راههای مقابله با آن

نگرانی 3 مشکل عمده ببار میاورد:
اول:   اینکه نگرانی فایده ای ندارد
دوم:   بی دلیل  و پایه است
سوم:  اینکه سالم نیست
 
فایده ای ندارد چون هیچ دردی را دوا نمیکند مانند موتور ماشیتیست که بی حرکت روشن است و جز ایجاد دود و سر و صدا کاری نمیکند
نگرانی گذ شته را تغییر نمیدهد و بر آینده نیز کنترلی ندارد فقط امروز را خراب میکند
بیفایده است و مشکلی را حل نمیکند
 
بی پایه و اساس است چون فقط مشکل را بزرگتر از حد خودش جلوه میدهد به قول معروف از کاه کوهی میسازد و فقط مشکل را بزرگتر و بزرگتر جلوه میدهد هرچه بیشتر به مشکلی فکر کنید به نظر
بزرگتر میاید.نگرانی در مورد چیزی که نمیتوانید تغییرش دهید بیفایده است.
 
سالم نیست چون اصلا سیستم بدن ما برای نگرانی درست نشده است نگرانی ما را غمگین و مریض میکند
ما با نگرانی متولد نمیشویم بلکه در طی زندگی یاد میگیریم.پس خوشبختانه میشود نگران نشدن را هم آموخت.
 
راه مقابله با نگرانی چیست؟
 
خداوند شبان من است محتاج به هیچ چیز نخواهم بود
 
چطور خداوند شبان ما میشود؟ و چگونه این امر فشارهای روانی را بر میدارد؟
باید دید یک شبان چطور شخصیتی دارد:
 
1- شبان مهیا کننده است. غذا و سرپناه مهیا میکندو احتیاجات اولیه و ضروری را رفع میکند.
2- شبان محافظت میکند.از دشمن و صدمات
3- شبان راهنمایی و هدایت میکند.هنگامی که راه را گم میکنیم و نمیدانیم کدام طرف برویم او راه را نشان میدهد.
4- شبان تصحیح میکند.هر مسئله ای که پیش بیاد او اشتباهات رو درست میکنه.
 
و نکته جالب اینکه خداوند دقیقا این 4 عمل را وعده داده است که  
اگر او را شبان خودمان قرار دهیم.او مهیا میکند محافظت میکند هدایت میکند و تصحیح ((به راه درست بر میگرداند)) میکند.
 
او حتی جزئیات بیشتری را بیان میکند در فیلیپیان 4-19 چنین میگوید:
"و خدای من همه نیازهای شما را بر حسب دولت پر جلال خود در مسیح عیسی رفع خواهد کرد."
در اینجا نمیگوید تمام خواسته های شما بلکه نیازهای شما را رفع خواهد کرد چون تفوت بسیاری بین خواسته و نیاز ما وجود دارد.
او میگوید خواهد کرد نمیگوید شاید بکندو به این ترتیب او تعهد میکند که انجام میدهد.
 
نکته دیگر اینکه او تعهد میکند همه نیازها را برآورده کند.این کلمه همه نیازها بسیار گسترده و وسیع است.
در کلام خدا حدود 7000 وعده این چنینی داریم که تمام ابعاد زندگی ما را پوشش میدهد.و اگر این ها را باور کنیم چه جای نگرانی باقی میماند؟
 
نگرانی بیفایده بی دلیل و ناسالم است و اگر مسیح شبان ماست چه جایی برای نگرانی باقی میماند؟
 
هنگام نگرانی  ما مانند یک شخص بی خدا عمل میکنیم و در واقع اعلام میکنیم که خدا به تعهداتش عمل نمیکند.او نیازهایم را رفع نمیکند.پس خودم  باید عمل کنم
 
چطور خداوند را شبان خویش قرار دهیم؟
 
خداوند شبان همه نیست او فقط شبان کسانی است که اورا شبان زندگی خود ساخته اند
.
عیسی مسیح را بعنوان خداوند خود بپذیرید
 
خداوند نمیتواند شبان شما باشد مگر اینکه شبان شما خداوند باشد.
 
شما نمیتوانید از او بخواهید شبان شما باشد مگر اینکه خداوندی او را بپذیرید.ما نمیتوانیم هم زمان هم خود خداوند زندگیمان باشیم هم بگذاریم خداوند در زندگیمان باشد.
خداوند یعنی کنترل کننده یعنی مسئول و همه کاره کسی که حرف آخر را میزند.
اگر مسیح کنترل کننده نیست اگر او حرف آخر را نمیزند پس خداوند شما نیست.
و اگر خداوند شما نیست پس شبان شما هم نیست.چون خداوند شبان من است.
 
قبول کردن مسیح بعنوان شبان سه مرحله دارد:
 
یوحنا 10-14 "من شبان نیکو هستم.من گوسفندان را میشناسم و آنها نیز مرا میشناسند"  
و در یوحنا 10-27:"گوسفندان به صدای من گوش فرامیدهند من آنها را میشناسم و آنها از پی من می آیند."
 
شناختن عیسی مسیح – گوش دادن به او- پیروی کردن از او.
 
مجموع این سه مرحله یعنی اینکه او را بعنوان شبان خود پذیرفته ایم.
تمام نگرانیهای شما هرچه که میخواهد باشد فقط مسئله کنترل است ریشه تمام نگرانیها
این است که شما کنترل خیلی چیزها را در زندگی ندارید و نمیتوانید هم داشته باشید اما تلاش میکنید که داشته باشید.هر وقت تلاش کنید مساذل غیر قابل کنترل رو کنترل کنید نگرانی شما شروع میشود...بچه ها – اقتصاد – محیط زیست -.....
شما میخواهید همه چیز را کنترل کنید و این شروع نگرانیهاست.شروع به بدست آوردن کنترل چیزهایی میکنید که اصلا در توان و وظیفه شما نیست.
 
چه کسی در زندگی شما کنترل کننده است؟
 
خداوند حق انتخاب داده او خود و یا کسی را تحمیل نمیکند .شما  دو راه داریدیا خودتان کنترل کنید یا اجازه دهید خداوند کنترل کند.خداوند کمک خلبان نمی خواهد.چون شما سقوط میکنید و تقصیرها گردن خدا میافتد.او ما را ساخته او میداند چه چیزی ما را سعادتمند میکند.او قدرتش رادارد که انجام دهد.با تمام اینها او به ما فرصت انتخاب میدهد.
اگر شما کنترل کننده هستید پس نقش خدا را بازی میکنید و نقش خدا را بازی کردن شروع نگرانیهاست.وقتی شروع میکنید که کنترل اموری رو بدست بگیرید که توانایی آن را نداریددردسر شروع میشود.
اگر زندگی تان را بدون هدایت خداوند جلو میبرید باید هم نگران باشیدچون خیلی چیزها را در این مسیر نمیتوانید در کنترل داشته باشید.اما اگر خداوند را در کنترل قرار دهید او قادر است و توانا تا همه چیزرا کنترل کند و خداوند و شبان شما باشد.و شما لازم نیست از چیزی نگران باشید.
 
برای هر موردی دعا کنید
 
در باره تمام مواردی که موجب نگرانیتان هستند خیلی ساده و از ته دل دعا کنید خود این علامت دوستی و رابطه با خداوند است.
دعا فورا و به مقدار قابل توجهی نگرانی را کم میکند.نگرانی چیزی را عوض نمیکند ولی دعا میکند.نگرانی فقط گرد و خاک بی نتیجه میکند اما دعا ارتباط با خداییست که قادر به عوض کردن همه چیز است.در موقع نگرانی دو راه حل وجود دارد:
اول اینکه وحشت کنیم و دوم دعا کنیم . کلام خدا دومی را پیشنهاد میکند.
 
آیا برای دعا وقت ندارید؟ برای نگرانی چطور؟
 
فیلیپیان 4-6:"برای هیچ چیز نگران نباشیدبلکه در هرچیز با دعا واستغاثه همراه با شکر گزاری درخواستهای خود را به خدا ابراز کنید"
در هرچیز نه فقط برای امور روحانی. خیلی ها فکر میکنند دعا فقط آن چیزیست که خدا دوست دارد بشنود .اگر چیزی آنقدر مهم هست که باعث نگرانیست پس ارزش دعا کردن دارد.توانایی خداوند از نگرانی ما برتر است.
اول پطرس 5-7:"همه نگرانیهای خود را به او بسپارید زیرا او به فکر شما هست."
سپارید یعنی رهایش کنید بگذارید برود تخلیه اش کنید.لغت یونانی که در اینجا استفاده شده معنی رها کردن.چکاندن.انداختن میدهد.
من نمیدانم هرکدام از شما الان چه نگرانی داریداما میدام خدا دوستتان دارد و به فکرتان هست و میتواند کمک کند.
 
خداوند شبان من است.خداوند شبان من است.خداوند شبان من است
 
فقط یک خداوند واقعی وجود دارد بقیه خدایان ساختگی هستند و قدرتی ندارند و این خدای واقعی شبان من است.
همین لحظه در نام عیسی مسیح نگرانیتان را به او بدهید حتی برای یک ثانیه هم بر دوشتان نکشیدش. باور کنید لازم نیست و فایده ای هم ندارد.
" ای عیسای خداوند هنوز خیلی چیزها برام روشن نیست اما میدونم قول دادی مواظب من باشی.لطفا کمکم کن بهت اعتماد کنم.من نمیخام موقعیتی که مال توست رو در زندگیم اشغال کنم. لطفا تو زندگیم رو کنترل کن ای خداوند و ای شبان محبوبم .میخام خداوندم باشی.میخام بیشتر و بیشتر بشناسمت.لطفا هدایتم کن و دوستم داشته باش منم دوستت دارم محبوبم. آمین"
 
لینک مقاله:
 
 

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۶, دوشنبه

اجرای حکم زندان برای چهار نوکیش مسیحی در اهواز

 


فرهاد سبکروح

فرهاد سبکروح، کشیش و سه تن از اعضای کلیسای جماعت ربانی اهواز که پیشتر از سوی دادگاه انقلاب اسلامی به حبس محکوم شده بودند با تایید این حکم در دادگاه تجدید نظر، برای گذراندن دوران محکومیت به زندان فرا خوانده شدند.

سایت محبت نیوز که اخبار مربوط به مسیحیان را گزارش می دهد، در این مورد نوشته است که «با تایید دادگاه تجدید نظر فرهاد سبکروح کشیش کلیسای جماعت ربانی اهواز، و همسر ایشان شهناز جیزان  و دو تن دیگر از اعضای کلیسای اهواز بنام‌های ناصر ضامن دزفولی و داود علیجانی ملقب به (دیوید) که در دادگاه بدوی هریک به یک‌ سال حبس محکوم شده بودند جهت اجرای حکم به دادگاه فراخوانده شدند.»

منصور برجی، سخنگوی «کلیساهای ایرانی همگام» نیز در گفت‌وگویی با رادیو فردا این خبر را تائید کرد.

دادگاه انقلاب، اتهام این چهار تن از اعضا کلیسای جماعت ربانی اهواز را «گرایش به آئین مسیحیت ، دعوت از افراد مسلمان به تغییر دین، و همچنین فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق ترویج مسیحیت تبشیری» دانسته است.

 فرهاد سبکروح و همسرش شهناز جیزان و دو تن دیگر از خادمین کلیسای اهواز به نام های ناصر ضامن دزفولی و داود علیجانی چهار نفری هستند که در دی ماه ۱۳۹۰ توسط ماموران امنیتی اهواز بازداشت شدند.

 سخنگوی «همبستگی جهانی مسیحیان»  یک نهاد مدافع نوکیشان مسیحی پیشتر در مورد آزار و اذیت نوکیشان مسیحی گفته بود که این روند از آغاز سال ۲۰۱۲ در ایران به شکل قابل ملاحظه‌ای افزایش یافته است. به گفته وی هر مسلک، آیین و یا اعتقاد دیگری که با مذهب رسمی ایران یعنی شیعه اثنی عشری تفاوت داشته باشد به عنوان مخالفت و تهدیدی علیه حکومت تلقی می‌شود.

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۴, شنبه

موضع سوئد در ارتباط با نوکیشان مسیحی پناهجو در این کشور

.
سوئد تعهدات قانونی و بین المللی خود در رابطه با پناهندگان و پناهجویان را نادیده می گیرد. استرداد نوکیشان مسیحی ایرانی و افغان به کشور هایشان یک تراژدی انسانی است که لکه ای نه چندان خوشایند در تاریخ سوئد ثبت خواهد کرد.
« محبت نیوز » - نوکیشان مسیحی ایرانی و افغان در کشور های خود تحت جفا می باشند. فشار ها، دستگیری، تهدید و تبعیض از سوی حکومت اسلامی این کشورها سبب می شود تا این  افراد مجبور به ترک کشور شده و در کشور های دیگری پناه بگیرند.
یکی از افراد مطلع در کشور سوئد که خود از نزدیک با پرونده های نوکیشان مسیحی پناهجو در ارتباط بوده است انتقاد هایی را از مقامات پناهندگی و مهاجرت این کشور کرده است، که شرح آن را در زیر می خوانید:
اولین نکته قابل اشاره در این مورد این است که نوکیشان مسیحی به این امید در سوئد هستند که پرونده هایشان بر اساس قوانین کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد و دستورالعمل 2004/83 اتحادیه اروپا مورد بررسی قرار گیرد. اما مشکلاتی در این میان وجود دارد:
الف) سوئد قوانین کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد را پذیرفته، اما اینطور که به نظر می رسد الزام عملی به آن ندارد.
ب) با اینکه کمیسیون اروپا به صراحت بیان می کند که تمامی اعضای اتحادیه موظف به اجرای دستورالعمل این اتحادیه است و باید حداقل قوانین را برای حفاظت از پناهندگان به اجرا در آورد، اما سوئد این دستورالعمل را نادیده می گیرد.
به علاوه، مقدمه قوانین اتباع بیگانه سوئد می گوید که این قوانین باید همسو با دستورالعمل اتحادیه اروپا تفسیر شوند. با این وجود تلاش وکلای نوکیشان مسیحی برای استناد به این قوانین بیهوده بوده است و در بهترین حالت هرگونه موضوع قضایی که به این قوانین متکی است، نادیده گرفته می شود.
پرونده های مرتبط از دادگاه حقوق بشر اروپا و دادگاه اتحادیه اروپا مورد نقل قرار می گیرند که از سوی مقامات سوئدی نادیده گرفته می شود.
در مواردی هم نوکیشان مسیحی پناهجو از برخورداری از خدمات یکی از وکلا بخاطر اشاره آن وکیل به این قوانین منع شده اند.
جمع بندی کلی این است که سوئد تعهدات قانونی و بین المللی خود در رابطه با پناهندگان و پناهجویان نادیده می گیرد. استرداد نوکیشان مسیحی ایرانی و افغان به کشور هایشان یک تراژدی انسانی است که لکه ای نه چندان خوشایند در تاریخ سوئد ثبت خواهد کرد.
نکته دوم در رابطه با موضع گیری سوئد در قبال نوکیشان مسیحی پناهجو این است که شورای مهاجرت سوئد که در نامه های رسمی از آن به اختصار با عنوان RCI 06/2012 برای افغان ها و RCI 16/2012 برای ایرانیان یاد می شود، قوانینی را تنظیم کرده که چگونگی رسیدگی به این نوع پرونده ها را مشخص می کند. طبق این قوانین متقاضیان پناهندگی در سه مورد زیر بررسی می شوند:
الف) بررسی می شود که آیا ایشان به حقیقت ایماندار مسیحی هستند یا خیر. (در اینجا لازم به ذکر است که این شورا در واقع شهادت ها و نامه های مکتوب کشیشان و سازمان های مسیحی مبنی بر تأیید ایمان پناهجو را نادیده می گیرد. در حقیقت هیچ یک از نوکیشان به عنوان مسیحی واقعی شناخته نمی شوند. آمار هاا نشان می دهند که در 85 تا 96 درصد از موارد نوکیشان مسیحی پناهجو پس از دریافت پناهندگی در کلیساهای خود فعال باقی می مانند.)
ب) اگر مرحله اول کارساز نشد، شورا باید بررسی کند که آیا شخص متقاضی در بین گروه بزرگتری از مردم به عنوان مسیحی واقعی شناخته می شود یا خیر. (این در حالی است که شهادت کلیه اعضای کلیسا بر ایمان یک پناهجو در بسیاری از موارد نادیده گرفته می شود).
پ) در آخر، اگر از دو مرحله بالا نتیجه ای حاصل نشد، شورا باید بررسی کند که آیا نوکیش مسیحی کاملن اسلام را ترک کرده است یا خیر. (این مرحله در بسیاری از پرونده ها اصلن مورد توجه قرار نمی گیرد.)
همچنین شورای مهاجرت سوئد تصمیم می گیرد که چه مقدار به وکلا برای خدماتشان پرداخت شود و از این طریق ایشان را کنترل می کند. با اینکه نرخ ثابتی برای پرداخت به وکلا وجود دارد، اما این شورا با دستکاری در ساعات کار وکلا، از مبلغ پرداختی به ایشان می کاهد. از این طریق، وکلا مبلغی کمی برای پرونده هایی پیچیده دریافت می کنند که به وضوح این پیغام را به ایشان می رساند که زیاد پاپیچ این پرونده ها نشوند.
در مواردی هم وکلایی برای نوکیشان مسیحی قرار داده می شوند که با قوانین مخصوص نوکیشان آشنایی ندارند.
در صورتی هم که پرونده پناهجویان رد شود، ایشان می توانند طبق بند های 12 و 19 قوانین اتباع بیگانه از دیپورت شدن خود جلوگیری کنند. اما درخواست جلوگیری از دیپورت شدن مستلزم این است که فرد پناهجو مدارک و ادعا های جدیدی داشته باشد که امکان مطرح کردنشان در قبل نبوده است.

با وجود تمامی این مشکلات، نکات مثبتی هم در این جریان وجود دارد. درخواست تعداد قابل توجهی از نوکیشان مسیحی پناهجو در جریان درخواست مجدد پذیرفته شده و ایشان موفق به دریافت پناهندگی شده اند. تجربه نشان داده است که کارکنانی در شورای مهاجرت سوئد وجود دارند که جرأت دارند تا با وجود قوانین خشنی که در این رابطه وجود دارد، برای احقاق حق نوکیشان پناهجوی جفا دیده بایستند. این کارکنان شورا مانند چراغی برای نوکیشان در تاریکی دوران پناهجویی شان هستند.