من اخیراً تحت تأثیر قسمتی در جدیدترین کتاب جان پایپر به نام «بیاندیش» قرار گرفتم. این کتاب ارتباط نزدیک با دید پارس دارد چون نه تنها ایمانداران را تشویق میکند که از عقل خودشان استفاده کنند بلکه در پایان کتاب هم نویسنده آن اصولی را که منجر به تشکیل دادن موسسۀ الهیاتی در کلیسای خود شد توضیح میدهد.
در این کتاب او نگرانی خودش را نسبت به ایمانداران که ادعا میکنند مسیح را پذیرفتهاند ولی نسبت به زیبایی روحانی و جلال مسیح تأثیرناپذیر و بیتوجه هستند، ابراز میدارد.
به نظر میآید روح پولس را که مینویسد «همه چیز را در قیاس با برتری شناخت خداوند مسیح عیسی زیان میدانم…» (فیلیپیان ۳: ۸) ندارند. پایپر ادامه میهد «یک راهی که میتوان این مسئله را توضیح داد این است که وقتی این قشر مسیح را میپذیرند او را به خاطر ”امتیاز بسیار ارزندهتر“ بدست نمیآورند. آنها او را صرفاً ”به خاطر آمرزش گناه میپذیرند، چون دوست دارند از حس تقصیر آزاد شوند“، ”به خاطر نجات از جهنم چون دوست دارند از درد و رنج آزاد شوند“، ”به خاطر شفا چون دوست دارند از بیماری شفا یابند“، ”به خاطر حفاظت، چون دوست دارند در امنیت به سر ببرند“، ”به خاطر رفاه، چون دوست دارند ثروتمند شوند“، ”به عنوان خالق، چون آنها میخواهند یک عالم شخصی داشته باشند“، و ”به عنوان خداوند تاریخ، چون آنها نظم و ترتیب و هدفی میخواهند“. ولی به خاطر برتری مسیح، و آن امتیاز ارزنده او را به دست نمیآورند. یا همه چیز را در قیاس با برتری شناخت خداوند مسیح عیسی زیان نمیدانند.» (ص ۷۱- ۷۲)
این موضوع در رسالۀ پطرس پیدا میشود، وقتی او از کتاب اشعیا نقل قول میکند «هان در صهیون سنگی مینهم، سنگ زیربنایی، برگزیده و گرانبها …». بعد اضافه میکند: «این سنگ برای شما که ایمان آوردهاید گرانبهاست» (اول پطرس ۲: ۷-۶)
این آیات مَثَل خداوند ما را منعکس میکند وقتی دربارۀ آن گنج پنهان شده و مروارید گرانبها صحبت نمود. (متی ۱۳: ۴۴- ۴۶) تمرکز ما باید به او باشد و به قول تثنیه ۱۰: ۲۰، ۱۱: ۲۲ و ۳۰: ۲۰ باید به او ملصق یا ملحق شویم تا به زبان مزمور ۶۳: ۸ بگوییم «جان من به تو چسبیده است».
هدف اصلی تحصیلات الهیاتی، که در مورد موسسه الهیات پارس هم صدق میکند، این است که به یک قدردانی عمیقتر از شخص و کار مسیح جلب بشویم و بیشتر و بیشتر برتری شناخت خداوندمان مسیح عیسی را درک بکنیم
در این کتاب او نگرانی خودش را نسبت به ایمانداران که ادعا میکنند مسیح را پذیرفتهاند ولی نسبت به زیبایی روحانی و جلال مسیح تأثیرناپذیر و بیتوجه هستند، ابراز میدارد.
به نظر میآید روح پولس را که مینویسد «همه چیز را در قیاس با برتری شناخت خداوند مسیح عیسی زیان میدانم…» (فیلیپیان ۳: ۸) ندارند. پایپر ادامه میهد «یک راهی که میتوان این مسئله را توضیح داد این است که وقتی این قشر مسیح را میپذیرند او را به خاطر ”امتیاز بسیار ارزندهتر“ بدست نمیآورند. آنها او را صرفاً ”به خاطر آمرزش گناه میپذیرند، چون دوست دارند از حس تقصیر آزاد شوند“، ”به خاطر نجات از جهنم چون دوست دارند از درد و رنج آزاد شوند“، ”به خاطر شفا چون دوست دارند از بیماری شفا یابند“، ”به خاطر حفاظت، چون دوست دارند در امنیت به سر ببرند“، ”به خاطر رفاه، چون دوست دارند ثروتمند شوند“، ”به عنوان خالق، چون آنها میخواهند یک عالم شخصی داشته باشند“، و ”به عنوان خداوند تاریخ، چون آنها نظم و ترتیب و هدفی میخواهند“. ولی به خاطر برتری مسیح، و آن امتیاز ارزنده او را به دست نمیآورند. یا همه چیز را در قیاس با برتری شناخت خداوند مسیح عیسی زیان نمیدانند.» (ص ۷۱- ۷۲)
این موضوع در رسالۀ پطرس پیدا میشود، وقتی او از کتاب اشعیا نقل قول میکند «هان در صهیون سنگی مینهم، سنگ زیربنایی، برگزیده و گرانبها …». بعد اضافه میکند: «این سنگ برای شما که ایمان آوردهاید گرانبهاست» (اول پطرس ۲: ۷-۶)
این آیات مَثَل خداوند ما را منعکس میکند وقتی دربارۀ آن گنج پنهان شده و مروارید گرانبها صحبت نمود. (متی ۱۳: ۴۴- ۴۶) تمرکز ما باید به او باشد و به قول تثنیه ۱۰: ۲۰، ۱۱: ۲۲ و ۳۰: ۲۰ باید به او ملصق یا ملحق شویم تا به زبان مزمور ۶۳: ۸ بگوییم «جان من به تو چسبیده است».
هدف اصلی تحصیلات الهیاتی، که در مورد موسسه الهیات پارس هم صدق میکند، این است که به یک قدردانی عمیقتر از شخص و کار مسیح جلب بشویم و بیشتر و بیشتر برتری شناخت خداوندمان مسیح عیسی را درک بکنیم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر