پیغام ما روشن است و به مردم روشنایی می بخشد

۱۳۹۱ دی ۲۳, شنبه

معرفی اعتقادنامه نیقیه فصل 8

 
دانلود فصل 8 pdf




تثلیث

موضوع تثلیث و پسر خدا بودنِ عیسی مسیح از حساس‌ترین و بحث‌انگیزترین موضوعات کتاب‌مقدس و مسیحیت می‌باشد. بسیاری به‌هنگام تشریح این دو عقیدت‌، کوشیده‌اند آنها را به‌گونه‌ای شرح دهند که برای ذهن بشری‌، موجه و منطقی و قابل قبول باشد.

اما در این فصل‌، قصد نداریم تثلیث را اثبات کنیم و نشان دهیم که چنین اعتقادی منطقی است‌. ما فقط خواهیم کوشید این موضوع‌ها را آنطور تشریح کنیم که در کتاب‌مقدس و اعتقادنامه‌های مسیحی آمده است‌. قصد ما آشنایی خوانندگان عزیز با اندیشه و دیدگاه مسیحیت است‌، نه اثبات موضوع و جَدَل در مورد آن‌.

یقین و اعتقاد ما این است که درک ذات الهی فقط به‌کمک خود او امکان‌پذیر است‌، وگرنه نباید از مغز چندصد گرمی انسان که مخلوق دست خداست‌، انتظار برود که خالق خود را بشناسد، همانگونه که کامپیوتر، علی‌رغم توانایی‌های خارق‌العاده‌اش‌، قادر به درک ذات سازنده‌اش نمی‌باشد.





تعریف «علمی» تثلیث‌

پیش از آنکه «تثلیث‌» را به‌زبانی ساده تعریف کنیم و توضیح دهیم‌، لازم است نخست تعریف «علمی‌» آن را ارائه دهیم‌. این تعریف «علمی‌» مورد قبول تمامی فرقه‌های مسیحی است و مرجع نهایی اعتقاد مسیحیان در خصوص این موضوع می‌باشد.

اصطلاح «تثلیث‌» از کلمه عربی «ثَلاثَه‌» به معنی «سه‌» می‌آید . بنابراین‌، تثلیث یعنی «سه بخش کردن‌… قائل به سه‌گانگی (در اُلوهیت‌) شدن».

در کتاب فرهنگ لغات کتاب‌مقدس در مورد تثلیث آمده‌، نقل می‌کنیم‌؛ این فرهنگ‌، تثلیث را در سه عبارت ساده‌، اینچنین توضیح می‌دهد:‌ «1- خدایی نیست جز یکی‌؛ ۲- پدر، پسر، و روح‌القدس هر یک به‌طور کامل و ابدی خدا است‌. 3- پدر، پسر، و روح‌القدس هر یک شخص متمایزی می‌باشد. » اما خدای تثلیث قابل تجزیه نیست‌، یعنی نمی‌توان گفت که خدای پدر یک سومِ تمامیت خداست‌، و پسر نیز یک سوم و روح‌القدس هم یک سوم‌.

اینها تعریف ساده و درضمن رسمی آموزه تثلیث می‌باشد. اکنون به تعاریف فنی‌تر که از کتاب‌های اصول اعتقادات متعلق به فرقه‌های مختلف مسیحیت اخذ شده‌، توجه بفرمایید.

نخستین تعریف را از کتاب «الهیات مسیحی‌» نقل می‌کنیم‌. این کتاب معرف اعتقادات «آرمینیوسی‌» از فرقه پروتستان می‌باشد. در این کتاب‌، تثلیث چنین تعریف شده است‌:‌ «در الهیات مسیحی‌، اصطلاح "تثلیث اقدس‌" به این معنی است که در خدای واحد، سه شخصیت یا اُقنومِ مشخص وجود دارد که هم‌ذات بوده و به نام پدر و پسر و روح‌الْقُدُس معروف‌اند. ما خدای واحد را که دارای سه اقنوم می‌باشد، عبادت می‌کنیم‌. اعتقادنامه آتاناسیوس این اعتقاد را به این صورت بیان می‌کند:‌ «ما خدای واحد را که دارای تثلیث می‌باشد و تثلیث را که دارای وحدت می‌باشد، عبادت می‌نماییم‌. اقانیم ثلاثه از یکدیگر متمایز هستند، ولی ذات الهی را قابل تقسیم نمی‌دانیم‌. این سه اقنوم با یکدیگر دارای ابدیت و تساوی همانند می‌باشند، به‌طوری که ما وحدانیت کامل را در تثلیث‌، و تثلیث کامل را در وحدانیت عبادت می‌نماییم‌.»

تعریف دیگری را از کتاب «خلاصه اعتقادات مسیحی‌» نوشته عالِم بزرگ الهیات‌، لوئیس برکوف (۱۸۷۴-۱۹۵۷) نقل می‌کنیم‌. این کتاب معرف اعتقادات «کالوینیستی‌» می‌باشد (اکثر پروتستانها پیرو این نظام عقیدتی هستند). در این کتاب‌، عقیدت تثلیث چنین تبیین شده است‌:‌ «کتاب‌مقدس تعلیم می‌دهد که خدا در عین حال که واحد است‌، به‌صورت سه شخص (یا اقنوم‌) وجود دارد، یعنی پدر و پسر و روح‌القدس‌… این سه در عین حال‌، چنان ماهیتی دارند که می‌توانند با یکدیگر وارد رابطه شخصی شوند. پدر می‌تواند با پسر سخن گوید و بالعکس‌، و هر دو می‌توانند روح‌القدس را صادر کنند. راز واقعی تثلیث در این است که هر یک از شخص‌ها از تمامی و کل ذات یا جوهر الهی برخوردار است‌، و اینکه این جوهر الهی خارج و جدا از این شخص‌ها موجودیت ندارد. این سه در ذات‌، یکی تابع دیگری نیست‌، گرچه می‌توان گفت که به ترتیب موجودیت‌، نخست پدر قرار دارد، دوم پسر، و سوم روح‌القدس‌. این ترتیب در نقش‌های ایشان نیز منعکس می‌باشد. »

در کتاب «اصول اعتقادات کلیسای کاتولیک‌» نیز تثلیث اینچنین تبیین شده است‌:‌ «اصل جزمی تثلیث اقدس‌:‌ تثلیثْ واحد است‌. ما قائل به سه خدا نیستیم‌، بلکه به یک خدای واحد در سه شخص‌، یعنی «تثلیثِ هم‌ذات‌». شخص‌های الهی در الوهیتِ یکتا شریک نیستند، بلکه هر یک از آنها، خدای کامل است‌:‌ "پدر همانی است که پسر است‌، و پسر همانی است که پدر است‌، و پدر و پسر همانی هستند که روح‌القدس است‌، یعنی در طبیعت خود، یک خدای واحد." هر یک از این سه شخص همین واقعیت است‌، یعنی ذات‌، جوهر، یا ماهیت الهی‌. »



تعریف و توضیح ساده‌

به‌عبارتی ساده‌، مسیحیت به یک خدای واحد عقیده دارد. اما این خدای واحد در درون خود دارای سه «شخص‌» می‌باشد، یعنی پدر و پسر (عیسی مسیح‌) و روح‌القدس‌. این هر سه شخص به یک اندازه «خدا» هستند؛ هیچیک از دیگری «بیشتر» یا «کمتر» خدا نیست‌. اما این سه شخص‌، «سه خدا» را تشکیل نمی‌دهند، بلکه یک خدای واحد را.

درضمن‌، هر یک از این سه شخص‌، برای خود وجودی مستقل است‌، یعنی اینکه «پدر» نه پسر است و نه روح‌القدس‌. «پسر» نیز نه پدر است و نه روح‌القدس‌. «روح‌القدس‌» نیز نه پدر است و نه پسر.

همچنین باید تذکر داد که منظور از تثلیث این «نیست‌» که خدا گاه خود را به‌صورت «پدر» متجلی می‌ساخت‌، گاه به‌صورت «پسر» و گاه به‌صورت روح‌القدس‌.



کار هر «شخص‌» در تثلیث‌

در تثلیث مقدس‌، هر یک از سه شخص‌، کار و نقش خاصی را ایفا می‌کند. خدای پدر «والد» است‌؛ «پسر» مولود اوست‌. پسر از ازلیت از پدر مولود شده است‌.

در آفرینش عالم هستی‌، خدای پدر «طراح‌» بود، پسر «مجری طرح‌»، و روح‌القدس «ضامن بقا» یا گرداننده طرحِ اجرا شده می‌باشد. یعنی طرح را پدر ریخت‌؛ پسرش عیسی مسیح این طرح را به‌مرحله اجرا در آورد؛ و روح‌القدس حافظ جهان خلقت و ضامن بقای آن می‌باشد.

در امر نجات بشر، طرح را باز پدر ریخت‌؛ پسر به آمدنش به این جهان آن را به‌موقع اجرا گذاشت‌؛ و اینک روح‌القدس است که برنامه نجات را در دل انسانها و در این جهان به‌عمل می‌آورد.



یکی دو مثال‌

برای روشن شدن موضوع‌، یکی دو مثال می‌آوریم‌. فراموش نکنید که اینها مَثَل هستند و در مثل نیز مناقشه نیست‌. این مثل‌ها قطعاً ناقصند و تماماً حق مطلب را ادا نمی‌کنند. درضمن‌، جزئیات مثل‌ها الزاماً ربطی به اصل موضوع ندارد.

فرض کنید خانواده «یوسفی‌» متشکل از سه عضو است‌، آقای یوسفی که پدر است‌، و منوچهر و سعید که دو پسر او می‌باشند. این سه نفر به یک میزان «یوسفی‌» هستند؛ منوچهر همانقدر «یوسفی‌» است که آقای یوسفی و سعید هستند، نه کمتر و نه بیشتر. او از همان «ذات‌» پدرش و برادرش سعید برخوردار است‌، و نیز از همان اقتدار. هر که منوچهر را دید، انگار خانواده یوسفی را دیده است‌. هر چه منوچهر بگوید، همان است که «خانواده یوسفی‌» می‌گوید. اما فقط «یک‌» خانواده یوسفی وجود دارد!

حکومت کشوری را در نظر بگیرید. این حکومت متشکل از یک رئیس مملکت است و چند وزیر. آیا به این علت که این حکومت را چند نفر تشکیل می‌دهند، می‌توان گفت که این حکومت واحد نیست‌؟ نه‌! درضمن‌، اگر این حکومت بخواهد با حکومت کشور دیگری مذاکره کند، آیا تمامی اعضای حکومت دست به سفر می‌زنند و به آن کشور می‌روند؟ نه‌! بلکه یکی را از میان خود انتخاب می‌کنند و به‌عنوان نماینده به آن کشور می‌فرستند. هر چه آن نماینده بگوید، همان است که آن حکومت می‌گوید.

و این درست همان چیزی است که در الوهیت رخ داد. خدای یکتا اراده فرمود که برای نجات بشر به کره خاکی بیاید. اما لازم نبود تمامی «حکومت‌» به زمین بیاید. «مجری طرح‌» یعنی عیسی مسیح‌، پسر خدا، انسان شد و به زمین آمد. هر چه «خدا» بود، او نیز «بود». هر که او را دید، خدا را دید. هر چه او گفت‌، سخن خدا بود. هر که به او ایمان آورد، به خدا ایمان آورد. او ذات خدا بود. او پسر خدا بود!



چند توضیحو تمثیلغلط

برخی، برای اینکه تثلیث را توضیح دهند و آن را قابل درک بسازند، دست به ارائه توضیحات، یا بهتر است بگوییم، تمثیل‌ها می‌زنند. ذیلاً چند مورد از این تمثیل‌های غلط را مورد اشاره قرار می‌دهیم.



تمثیل مثلث

می‌گویند همانطور که مثلث دارای سه ضلع است، اما این سه ضلع مجموعاً یک مثلث واحد را تشکیل می‌دهند، خدا نیز از سه شخص تشکیل شده که با هم یک خدای واحد را بوجود می‌آورند. در وهله اول، این مثال منطقی به‌نظر می‌رسد، اما با تعریفی که از تثلیث به‌دست دادیم ناسازگار است. در مثلث، هر ضلع به‌خودی خود فقط یک "ضلع" است، نه یک مثلث. اما در تثلیث، هر شخص (پدر یا پسر یا روح‌القدس) به‌تنهایی کاملاً ذات الهی دارند و با دو شخص دیگر از نظر ذات الوهی و ابدیت برابرند. ما در واقع، سه مثلث داریم که روی هم یک مثلث را بوجود می‌آورند و این یک راز است.



تمثیل مولکول آب

برخی دیگر نیز می‌گویند که مولکول آب یعنی هاش-دو-اُو، می‌تواند به سه صورت ظاهر شود، به‌صورت آب، به‌صورت بخار، و به‌صورت یخ. اما در هر سه صورت، همان یک مولکول وجود دارد. و می‌گویند خدا نیز طبق صلاح‌دید خود، خود را به‌صورت‌های مختلف نشان می‌دهد. این تمثیل نیز نادرست است، زیرا در اینجا ما یک مولکول واحد داریم که "بر حسب شرایط محیطی" به‌صورت‌های مختلف ظاهر می‌شود. آب می‌تواند تبدیل به بخار یا یخ شود، یخ و بخار نیز همینطور. اما در تثلیث، پدر هیچگاه به‌صورت پسر ظاهر نمی‌شود، پسر نیز هرگز به‌صورت پدر ظاهر نمی‌شود، و روح‌القدس نیز به همین شکل. این سه شخص هیچگاه تبدیل به یکدیگر نمی‌شوند. درضمن، خدا "بر حسب شرایط" هیچگاه تغییر شکل و صورت نمی‌دهد و سه شخص الوهی در تثلیث همواره هویت ذاتی خود را حفظ می‌کنند.



تمثیل تخم‌مرغ

بعضی دیگر هم می‌گویند که تثلیث مانند تخم‌مرغ است. با اینکه تخم‌مرغ از زرده و سفیده و پوسته تشکیل شده، اما کماکان یک تخم‌مرغ است. و می‌گویند که تثلیث هم به همین صورت است. این تمثیل نیز بسیار نادرست است. در تخم‌مرغ، زرده تخم‌مرغ نیست، سفیده و پوسته هم تخم‌مرغ نیستند. اما در تثلیث، هر یک از سه شخص، به‌تنهایی کاملاً خدا است. در واقع ما سه تخم‌مرغ داریم که به‌گونه‌ای که برای بشر رازگونه است، یک تخم‌مرغ واحد را تشکیل می‌دهند.



تمثیل مردی که نقش‌های مختلف دارد

عده‌ای نیز می‌گویند مثلاً نادر برای فرزند خود پدر است و برای پدر خود پسر است و برای همسر خود، شوهر، و او در "شرایط مختلف" نقش‌های مختلفی ایفا می‌کند. لذا سه شخص تثلیث نیز همینطور هستند. این کاملاً اشتباه است. نادر یک شخص واحد است که برای افراد مختلف فقط "نقش‌های" مختلف و روابط متفاوت دارد. در حالیکه در تثلیث ما واقعاً سه شخص داریم. این سه شخص هر یک نقش خاص خود را دارند. خدا در شرایط متفاوت نقش‌های متفاوت ایفا نمی‌کند. خدای واحد از سه شخص الوهی تشکیل شده که هر یک نقش خاص خود را دارند.



آیا تثلیث منطقی و قابل درک است‌؟

یک نکته مهم را فراموش نکنیم‌، و آن اینکه ما انسانها مخلوقیم و مخلوق طبعاً قادر به ادراک خالق خود نیست‌. علاوه بر این‌، شعور و ادراک ما از پدیده‌های اطرافمان‌، به‌واسطه یک ارگان ۴۰۰ر۱ گرمی صورت می‌پذیرد که آن را مغز می‌نامیم‌. آیا درست است که انتظار داشت این ارگان کوچک خالق نامتناهی خود را ادراک کند و بر او شعور و وقوف بیابد؟

مثالی بزنیم‌:‌ جانداران از نظر شعور و ادراک به درجات مختلفی تقسیم می‌شوند. موجوداتِ با درک محدود قادر به ادراک اموری نیستند که حیوانات با درکی گسترده‌تر ادراک می‌کنند. مثلاً ادراک یک مگس از محیط خود با ادراک سگ بسیار متفاوت است‌. انسان در میان موجودات زنده بالاترین سطح و قدرت ادراک را دارد. با اینحال‌، در مقایسه با فرشتگان که مخلوقاتی روحانی هستند، درک انسان بسیار محدود است‌، چه برسد در مقایسه با خدا. این امر حتی در میان انسانها نیز صادق است‌، یعنی اینکه یک خردسال‌، قادر در درک اموری نیست که بزرگسالان ادراک می‌کنند. و امروزه‌، آن انسان بزرگسال و بالغ که به بالاترین مدارج علمی رسیده است‌، اذعان می‌دارد که عالم هستی بسی پیچیده‌تر از آن است که می‌پنداشته است‌. به‌عبارتی دیگر، انسان حتی قادر به درک عالم مخلوق نیست‌، چه برسد به درک وجود خالق خود!

لذا اگر تثلیث گاه سؤال‌برانگیز یا غیر قابل درک می‌نماید، جای تعجب نیست‌، چرا که ذات خدا را کدام مخلوق است که بتواند درک کند؟تثلیث به‌راستی یک راز است. آن را باید آنگونه که خدا در کلامش مکشوف ساخته بپذیریم.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر