پیغام ما روشن است و به مردم روشنایی می بخشد

۱۳۹۱ بهمن ۶, جمعه

الهیات ریفورمد چیست؟ الهیات ریفورمد نظامند، کاتولیک و انجیلی است

شاید یکی از دلایلی که چنین حساسیت شدیدی در برابر الهیات نظامند وجود دارد، سوء استفاده افرادی بوده است که سعی بر این داشته اند که ساختار فلسفی و الهیاتی مشخصی را، ساختاری که لزومآ برگرفته از کلام نمی باشد، به صفحات کتاب مقدس اهمال کرده آن را وارد متون کلامی بکنند که با چنین الگویی هم سو نمی باشد. به نوعی تاویل کتاب مقدس را نادیده گرفته، ناشیانه کلام خدا را با چهارچوب و ساختار فکر خودشان شکل می دهند.
باید توجه داشته باشیم که الهیات نظامند، و آموزه های سامان یافته در تاریخ کلیسا امری غریب و ناآشنا نبوده است. هر چند ساختاری که امروز در مطالعات خداشناسی خود رعایت می کنیم به مراتب پیشرفته تر و منظمتر از آنچه در گذشته پدران کلیسا بکار می بردند می باشد، اما آموزه های کتاب مقدس در طی تاریخ در چهارچوبی منظم در کنار هم قرار گرفته، کلیسا سعی بر فهم تصویر بزرگتر و جامع کلام و تعالیمش را داشته است.
این نوع نظامند اندیشدن تنها مختص به خداشناسی نیست بلکه یک دانشمند و پژوهشگر در زمینه ها علمی نیز برای درک و فهم و بکارگیری صحیح داده های علمی، نیاز به سامان بخشیدن به کشفیات و داده های خود دارد تا تمامیت و ارتباط آنچه را که می داند در نظم و انسجام به هم بپیوندد. الهیات ریفورمد نیز از این قانون مستثنی نمی باشد و خداشناسان نیاز دارند تا حقایق کلام را که بصورت پراکنده در بطن تاریخ در طی زمان از طریق حوادث و وقایع بر ما مکشوف شده است را، در انسجام و پیوستگی درک کنند.
تمام آموزه های کتاب مقدس به نوعی به هم پیوسته و مرتبطند. آموزه تثلیث جدا و منفک از آموزه شخص مسیح قابل توضیح و درک نمی باشد. آموزه شخص مسیح ارتباط بسیار مستقیمی به آموزه فدیه بشر، و آن نیز ما را به آموزه نجات رهنمود می سازد. زیبایی الهیات مسیحی حقیقت واحدی است که در ابعاد مختلف به گونه های متفاوت بر ما آشکار شده و خدا از این راز الهی اینگونه پرده برداری کرده است.
بنابراین هنگامی که می گوییم الهیات اصلاحات نظامند است منظور ما این نیست که بر آن هستیم که سیستمی مشخص و ساخته شده افکار و فلسفه انسانی را وارد کتاب مقدس بکنیم، بلکه ما در صدد یافتن آن ساختاری هستیم که کتاب مقدس بر آن بنا شده و مکاشفه بر اساس آن بر ما فاش شده است.
نکته ظریفی که باید در این میان بدان توجه داشت این است که تمامی فرقه های راستین مسیحی به آنچه کتاب مقدس در مورد خدا به ما می آموزد باورد دارند. همگی باور داریم که خدا نادیدنی است، خدا روح است، خدا لایتغییر است، او دانای مطلق، قادر مطلق و نیکوی مطلق، حاکم مطلق است. به یک معنی همه ما دارای یک اعتراف و باور واحد می باشیم و الهیات ریفورمد با سایر فرقه ها و شاخه های مسیحیت تفاوتی ندارد اما به معنی دیگر الهیات ریفورمد در مورد آموزه خدا تفاوت فاحشی دارد. شاید این گفته با خود در تناقض می باشد. ممکن است این گفته برای بسیاری غریب و عجیب بنظر رسد اما پس از وارد شدن به مباحث الهیاتی و گفتگوهای عمیقر در آن خصوص متوجه خواهیم شد که گروهی برای پشتیبانی از آموزه های مشخص بسادگی آموزه های مربوط به ذات خدا را تغییر داده با دیدی متفاوت به آن می نگرند.
بنظر می رسد واژه های یکسان می باشد اما معنی و پیش فرضیهایی که از تعاریف آنها داریم گاهأ متفاوت بوده در نتیجه مباحثات، گفتگوها و اندیشه ها را به جهات کاملآ متفاوتی هدایت می کند. همه ایمانداران به حاکمیت مطلق خدا باور دارند و همه به اینکه خدا حاکم جهان است و در اقتدار کامل دنیا را اداره می کند معتقد هستند، اما هنگامی که مبحث برگزیدگید و آموزه فیض به میان می آید، متوجه می شویم که معنی و تعاریفی که از آموزه حاکمیت خدا در اذهان وجود دارد با هم تفاوت بسیاری دارند. آیا هنگامی که در مورد دانش مطلق خدا صحبت می کنیم منظور ما این است که خدا همه چیز را پیش از اتفاق آن می داند چون این قابلیت را داراست یا اینکه او همه چیز را می داند چون خود همه چیز را تقدیر می کند؟ رابطه دانش مطلق با حاکمیت مطلق خدا چیست؟ پیش فرضها و تعاریف در بسیاری از موارد یک نمی باشند.
اساس دانش الهی ما در الهیات ریفورمد خدا می باشد. دانش خدا مرکز و محور درک آموزهای دیگر است. آموزه خدا است که سایر آموزه های مسیحی را در ارتباط با خود و سایر باورها مسنجم نگاه می دارد. این نظم در خداشناسی آنگونه باید باشد که ذات و شخصیت خدا را مخدوش نسازد بلکه باعث جلال وی گردد. رعایت چنین الگویی هماهنگی و انسجام افقی آموزه ها را (ارتباط آموزه ها با یکدیگر)  نیز امکان پذیر می سازد.
نه تنها الهایت ریفمورد نظامند است بلکه الهیات ریفورمد کاتولیک است؟
منظور چیست؟ می دانیم که نهضت پروتستان در برابر کلیسای کاتولیک و الهیات او متولد شد، اما بیاد بیاوریم که الهیاتی که در قرن شانزدهم در این مناظرات و مجادلات الهیاتی مطرح شد، خداشناسی و آموزه هایی نبود که در آن قرن افرادی مثل لوتر اختراع کرده و به بازار اندیشه ها ارائه داده باشند. این نهضت اصلاحات بود و نه انقلاب. تلاشی بود برای بازیافت ایمان تاریخی که رسولان به ما انتقال داده بودند. بنابراین کلیساهایی که از قلب این نهضت به پا خواستند باورهای کاتولیک به معنی جامع، که از زمان رسولان در طی تاریخ کلیسا تعلیم داده شده بود را پذیرفتند.
هنگامی که در مورد کاتولیک بودن الهیات ریفورمد صحبت می کنیم به این معنی است که با الهیات لوترن، مدتیستها، اپیسکوپلیان و سایر قرقه های راستین مسیحی، در هسته مرکزی که اعتقاد کلیسای کاتولیک و جامع است مشترکند و همگی به اصول اساسی ایمان مسیحی معترفیم.
اما واژه دیگری که الهایت ریفورمد را تشریح می کند، انجیلی است.تمام الهیات ریفورمد، انجیلی است. آنانی که انجیلی هستند کاتولیک هستند، همه آنانی که کاتولیک هستند انجیلی نیستند. ما با سایر برادران و خواهران پروتستان انجیلی هستیم.  البته معنی انجیلی در زمان معاصر تغییر پیدا کرده است و معنی نخستین و اصلی آن را ندارد. در طی است سالیان بسیار از واژه های کلاسیک ایمان مسیحی در نهضت کیساهای کاریزماتیک گم گشته و معنایی تازه ای را دریافت کرده است
واژه انجیلی زمان اصلاحات بوجود آمد و به اصلاحگران بخشیده شد. چون اصلاحگران با تکیه بر آموزه عدالت بر اساس ایمان که در حقیقت جنگ اصلی آنها با کلیسای کاتولیکی که این تعلیم را رد می کرد، انجیل را (خبر خوش) یعنی عادل شمرده شدگی بر اساس ایمان بر کار مسیح را بازیافت می کردند. به عبارت دیگر بحث در مورد عادلشمرده شدگی بر اساس ایمان در واقع مجادله ای بر سر معنی حقیقی انجیل بود. اصلاحگرایان خود را انجیلی می نامند به این معنی که پیرو آنچه که لوتر بر سر آن جنگید می باشند یعنی آموزه پارسا شمرده شدگی بر اساس ایمان را تایید می کنند.
البته پس از پذیرفتن این موضع، سنتها و فرق مختلفی از آن هم نشات پیدا کرده و به شاخه های گوناگونی هم مجزا شدند. اما همه این  هسته اصلی انجیل را پذیرفتند. شقاقها بر روی مسائلی چون رهبری کلیسا، عشاء ربانی، تعمید آب و غیره بوجود آمد.
هنگامی که می گوییم که یک شخصی لوترن است، به این معنی است که او انجیلی است، کاتولیک است و دارای اعتقاد مشخصی است که فقط مختص لوترنها است و همینطور هم وقتی در مورد الهیات ریفورمد صحبت می کنیم، می گوییم که الهیات ریفورد انجیلی، کاتولیک است و البته دارای آموزه هایی است که فقط در این خداشناسی بر آنها تاکید می شود که در اعتقادنامه وست مینیستر، اعتقادنامه هایدلبرگ، اعتقادنامه بلجین به آنها اشاره شده است. ما باید متوجه باشیم که وقتی در مورد الهیات ریفمورد صحبت می کنیم تنها صحبت ما پنج نکته کالونیزم و یا آموزه امنیت ابدی و یا برگزیدگی نیست بلکه الهیات ریفورمد خداشناسی بسیار غنی و زیبایی است که در بخشهای بعدی به آن بیشتر خواهیم پرداخت.

ادوین کشیش آبنوس – نوامبر 2010

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر