پیغام ما روشن است و به مردم روشنایی می بخشد

۱۳۹۱ بهمن ۸, یکشنبه

معنی پیدایش ۶: ۱-۲چیست؟ در این آیات “پسران خدا” و “دختران آدمیان” به چه چیز اشاره دارد؟

نوشته شده: 20 آوریل٬ 2012
توسط: designer
در این قسمت می‌خوانیم: «و اما چون شمار آدمیان بر زمین فزونی گرفت و دختران برای ایشان زاده شدند، پسران خدا دیدند که دختران آدمیان زیبارویند، و هر یک را که برمی‌گزیدند به زنی می‌گرفتند.»
در مورد معنی این آیات نمی‌توان با اطمینان سخن گفت. در میان مفسرین سه تفسیر مختلف دربارۀ این قسمت وجود دارد. در این سه تفسیر “پسران خدا” به ترتیب با ۱) نسل شیث و ۲) پادشاهان و ۳) فرشتگان یکی تلقی شده‌اند.
۱) مطابق با این نظر که تا مدتها مورد قبول بیشتر مفسرین مسیحی بوده، “پسران خدا” به نسل شیث اشاره دارد که خداپرست بودند، و “دختران آدمیان” اشاره به دختران نسل قائن است که گناهکار و دور از خدا بودند. بدین ترتیب، گناهی که در این قسمت از آن سخن رفته و نهایتاً به داوری خدا به صورت طوفان نوح منجر می‌شود، در واقع گناه ازدواج میان ایماندار و بی‌ایمان است. در دفاع از این نظر گفته شده که فرزندان شیث نسل برگزیده هستند که نوح از آنها متولد شد. در قسمتهای دیگری از پنج کتاب موسی، قوم اسرائیل به عنوان نسل برگزیده خدا، پسر او خوانده شده است. بنابراین، عجیب نیست که در اینجا به نسل شیث به عنوان “پسران خدا” اشاره شده باشد.
ایرادات:
این نظر امروزه طرفداران زیادی در میان مفسرین کتاب‌مقدس ندارد و ایرادات زیر بر آن وارد است: مهمترین ایراد بر این تفسیر آن است که برای کلمۀ “آدمیان” در آیات ۱ و ۲ دو معنای کاملاً متفاوت قائل می‌شود. این کاملاً بر خلاف یکی از مهمترین اصول تفسیر کتاب‌مقدس است که می‌گوید هر کلمۀ یا آیۀ کتاب‌مقدس را باید در پرتو زمینۀ نوشتاری آن تفسیر کرد. کاملاً روشن است که “آدمیان” در ۶ : ۱ نه به اولاد قائن یا انسانهای دنیوی بلکه صرفاً به تمامی نسل بشر اشاره دارد. بسیار بعید می‌نماید که عبارت “دختران آدمیان” در آیۀ ۲ که بلافاصله پس از اشاره به تولد دختران برای “آدمیان” در آیۀ ۱ آمده است، از معنایی کاملاً متفاوت بر خوردار باشد. علاوه بر این ایراد عمده می‌توان افزود که در هیچ کجای دیگر کتاب‌مقدس عنوان “پسران خدا” به صراحت برای نسل شیث به کار نرفته است. بعلاوه، این نظریه نمی‌تواند تبیین قابل‌قبولی برای اینکه چرا ازدواج ایماندار و بی‌ایمان به تولد “غولپیکران” انجامید و یا چرا چنین ازدواجی به مجازات بسیار سخت طوفان منجر شد، فراهم آورد.
۲) مطابق نظریۀ دوم، “پسران خدا” به انسانهای برتری همچون پادشاهان و حکمرانان اشاره دارد. این نظر از اواسط قرن دوم میلادی در میان یهودیان یافت شده و به رایج‌ترین تفسیر رابی‌های یهود بدل گشته است. در میان مفسرین مسیحی نیز پیروان انگشت‌شماری داشته. در دفاع از آن گفته شده که داوران یا حاکمان در مزمور ۸۲ “خدایان” و “پسران حضرت اعلی” خوانده شده‌اند. نیز پادشاهان نسل داود در دوم سموئیل ۷ : ۱۴ و مزمور ۲ : ۷ پسر خدا خوانده شده است. مطابق با این تفسیر، گناه این پادشاهان گناه سوء رفتار در وصلت با “هر یک (از دختران آدمیان) که بر می‌گزیدند،” و به عبارت دیگر، در مجبور کردن زنان به پیوستن به حَرَمسرای آنان است. این پادشاهان ادامه دهندگان راه لمک در اختیار کردن همسران متعدد بودند که بر خلاف نظام اولیۀ خدا بود.
ایرادات:
این نظر نیز قادر به توضیح این نیست که چرا اختیار کردن همسران متعدد باید به تولد “غولپیکران” بیانجامد، یا اینکه از میان همۀ گناهان نسل سقوط کرده، گناه چند‌همسری باید به مجازات سخت طوفان منجر شود.
۳) مطابق نظر سوم، “پسران خدا” به فرشتگان سقوط کرده اشاره دارد. این نظر هم قدیمی‌ترین نظریه موجود و هم پر طرفدارترین نظر در میان مفسرین امروزی است. ترجمۀ یونانی هفتاد (سپتواجینت) که مرجع عهدجدید است، “پسران خدا” را به “فرشتگان خدا” برگردانیده است. قدیمی‌ترین تفاسیر دینی یهود نیز همچون کتب اول خنوخ و یوبیلها، و نیز فیلون یهودی، یوسفوس، و طومارهای دریای مرده، “پسران خدا” را در ۶: ۲ اشاره به فرشتگان می‌دانند. بسیاری از قدیمی‌ترین نویسندگان مسیحی نیز همچون ژوستین، آیرینیوس، کلمنت اسکندریه، ترتولیان و اُریجن به همین تفسیر قائلند.
در دفاع از این نظر می‌توان گفت که پسران خدا در جاهای دیگری از عهدعتیق نیز به فرشتگان یا موجودات آسمانی اشاره دارد (مزمور ۲۹: ۱؛ ایوب ۱: ۶). بعلاوه، این نظر بهتر از دو نظر دیگر بیانگر تقابل موجود میان “پسران خدا” و “دختران آدمیان” در آیۀ مورد نظر است. در هر دو نظریۀ پیشین، اینها به دو گروه مختلف از آدمیان اشاره دارند و در نتیجه از تقابلِ میان آنها می‌کاهند. این نظر همچنین بری از دیگر معایب دو نظریه دیگر بوده، بهتر از آنها قادر به تبیین تولد “غولپیکران” و نیز فساد مفرط نتیجه شده از این وصلت نامیمون و مجازات سخت پی‌آمد آن است. و بالاخره آخرین نکته اینکه از مکتوبات حاصله از حفاریهای یوگاریت چنین بر می‌‌آید که “پسران خدا” در فرهنگ و دیانت کنعانی نیز، که زمینۀ فرهنگی مهمی را برای درک پیدایش تشکیل می‌دهد، به اعضای شورای خدایان اشاره دارد. و در همین مکتوبات آمده که این خدایان روابط جنسی نیز برقرار می‌کردند. بنابراین، محتمل است که بنا به اعتقاد کتاب پیدایش نیز، “پسران خدا” قادر به برقراری روابط جنسی بودند.
ولی شاید مهمترین نقطۀ قوت نظریۀ سوم، اشارۀ موجود در عهدجدید به این گناه فرشتگان است. در یهودا ۶ – ۷ چنین می‌خوانیم: “او فرشتگانی را نیز که مقام والای خود را حفظ نکردند، بلکه منزلگاه مناسب خویش را ترک گفتند، به زنجیرهای ابدی کشیده و برای محاکمه در آن روز عظیم، در تاریکی مطلق نگاه داشته است. به همین گونه سدوم و غموره و شهرهای اطراف، که همانند آنان بی‌عفتی کردند و در پی شهوات غیر طبیعی رفتند، با تحمل مجازات آتش ابدی، چون درس عبرت مقرر گشتند”. در این قسمت آمده است که اهالی سدوم و غموره همانند فرشتگان “بی‌عفتی کردند” و “در پی شهوات غیرطبیعی” رفتند. اصل یونانی عبارت دوم چنین است: “آرزومند جسم غریب شدند”. این به احتمال بسیار زیاد اشاره به دیدار دو فرشتۀ خدا از لوط و تقاضای مردان سدوم به هم‌بستری با فرشتگان است (پیدایش ۱۹: ۱-۹). یهودا عمل مردان سدوم را با کار فرشتگان در پیدایش ۶: ۳ مقایسه کرده است. همان‌گونه که در پیدایش ۶ : ۳، فرشتگان خواهان بر قراری رابطۀ جنسی با “دختران آدمیان،” یعنی با موجوداتی با طبیعت متفاوت (“جسم غریب”) شدند، اهالی سدوم نیز خواستند با فرشتگان رابطۀ جنسی برقرار کنند. در اولی، پیشقدمی با فرشتگان بود، در دومی با انسانها، ولی ماهیت هر دو کار یکی است.
ایرادات:
ایراد عمده‌ای که در مورد نظر سوم مطرح شده، مسئلۀ امکان برقراری رابطۀ جنسی میان آدمیان و فرشتگان است. گفته می‌شود که مطابق با تعلیم مسیح، فرشتگان ازدواج نمی‌کنند (متی ۲۲: ۲۹-۳۰؛ مرقس ۱۲: ۲۴-۲۵؛ لوقا ۲۰: ۳۴-۳۶)، و از این استنتاج می‌شود که آنان فاقد جنسیت بوده، قادر به برقراری رابطۀ جنسی نیستند. ولی گفته عیسی صرفاً بیانگر طبیعت راستین فرشتگان و نظام و قانون الهی برای آنها است. مسلم آن است که مطابق با پیدایش ۶: ۳ و تفسیر آن در یهودا، این فرشتگان کاری بر خلاف طبیعت خود و مخالف با نظام آفرینش انجام داده‌اند و یکی از دلایل قباحت بالای این گناه و مجازات سخت پی‌‌آمد آن نیز همین است. از آنچه در پیدایش و یهودا در مورد عمل این فرشتگان گفته شده چنین برمی‌آید که آنها به نحوی که برای ما کاملاً روشن نیست، قادر به برقراری رابطۀ جنسی بودند، هر چند که این کار بر خلاف طبیعت آنها و نظام الهی بود.

در خاتمه باید گفت که تعیین تفسیر درست آیات مورد نظر با قطع و یقین میسر نیست. در مجموع به نظر می‌رسد که تفسیر سوم از نقاط قوت بیشتر و نقاط ضعف کمتری برخوردار است و چنانکه گفته شد تفسیر مورد قبول بیشتر مفسرین امروزی است. اگر این تفسیر را بپذیریم، می‌توان گفت که واقعه ازدواج میان آدمیان و فرشتگان سقوط کرده (پیدایش ۶)، در کنار خوردن از میوه ممنوعه (پیدایش ۳) و ساختن برج بابل (پیدایش ۱۱) نمونه‌ای است از تلاشهای انسان سقوط کرده برای فراتر رفتن از موقع و مقام خود در نظام آفرینش و دستیابی به نوعی الوهیت اما به دور از خدا و در طغیان علیه او. هر چند در واقعه باب ۶، پیشقدمی با فرشتگان است، ولی از مضمون آیات (“هر یک را که برمی‌گزیدند”) چنین برمی‌آید که “دختران آدمیان” و والدین آنها از این عمل فرشتگان استقبال کردند و دربرابر آن سر تسلیم و رضا فرود آوردند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر