شاگرد چه کسي
است؟
در زماني که عهد جديد نوشته ميشد منظور او از
شاگرد با آنچه که ما امروز به شاگرد ميگوئيم، فرق
داشت. شاگرد امروزي فقط در کلاس درس حاضر
ميشود، درسها را فرا ميگيرد و بعد امتحان ميدهد
و تمام ميشود. شاگرد امروزي رابطه زيادي با
استاد ندارد. اما در گذشته، شاگرد کسي بود که همه
چيز را رها ميکرد و به دنبال استاد ميرفت و
با استاد زندگي ميکرد و عملاً از او درس ياد
ميگرفت. شاگردان مسيح هميشه در همه موقعيتهاي
زندگي يعني در دعا، در خدمت، در وقتي که او
تعليم ميداد، در خوردن و آشاميدن، در
تفريحات، با او بودند. آنها همه چيز را ترک کرده و به
دنبال
استادشان آمده
بودند.
خدا از ما ميخواهد که شاگرد مسيح باشيم و همه
زندگي و قلبمان مال مسيح باشد. ما براي اينکه شاگرد
مسيح بشويم بايد حاضر باشيم بهاي آن را
بپردازيم. ما بايد حساب و کتاب خود را بکنيم. عيساي مسيح به
ما ميگويد قبل از ساختن برج بايد شخص حساب و
کتاب کند و ببيند که آيا ميتواند آن را بسازد و به
اتمام برساند و آن وقت شروع به ساختن بکند.
پس پيرو مسيح بودن زياد هم ساده نيست و شخص بايد
از ابتدا حساب و کتاب خود را بکند. عيساي
مسيح به وضوح و به روشني بهاي شاگردي را بيان کردهاست.
او از شاگردان انتظار دارد که اين بها را
بپردازند. ولي نکته مهم اين است که او خود قدرت پرداخت آن را
نيز به شاگردان ميدهد. شايد ما فکر ميکنيم
مسيحيت راه گريزي از جهنم و برخوردار شدن از بهترين
لذايذ زندگي است و شايد ما انتظار زحمات و
سختيها را نداشته باشيم. گاهي فکر ميکنيم وقتي به مسيح
ايمان ميآوريم بايد ما را روي پر قو
بخواباند و فرشتهها بيايند ما را باد بزنند و هر چه ميخواهيم فوري
بايد
براي ما آماده شود. مسيح چنين وعدهاي را به
ما نداده است. او گفت: پس در نهايت پيروزي از آن ما است.
(يوحنا 16 : 33).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر